درباره من
مسجدحضرت ابوالفضل (علیه السلام) پایگاه امام خمینی(ره) اهواز-کوی انقلاب
بسم رب الشهداء و الصدیقین
السلام علیک یا امام عصر و الزمان (عج)
با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به وبلاگ مسجدحضرت ابوالفضل (ع) - پایگاه امام خمینی (ره) اهواز خوش آمدید .لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ کمک کنید .
التماس دعا...
ادامه...
فردا آب‌های خوزستان از خروش خواهند افتاد/ اروند بویی آشنا به مشام خود حس می‌کند + عکس
فردا همه آب‌های خوزستان از خروش خواهند افتاد... اروند بویی آشنا را به مشام خود حس می‌کند... آشنایانی که در سال‌های دور در آن جان را به بهای فناءفی‌الله به حضرت عشق تقدیم کرده‌اند به شهرمان وارد می‌شوند؛ فردا شهدای غواص خوزستان وارد استان می‌شوند.
گوشه گوشه شهرمان این روزها دفاعی مقدس را یادآوری می‌کند؛ دفاعی مقدس با جوانانی که هنوز پشت لبهاشان سبز نشده عقل و دینشان کامل شد، اسلحه به دست گرفتند و با جان به مقابله با دشمن پرداختند.
شهادتی به گونه عاشوراییان... 29 سال پیش ایران کربلا شد؛ کربلای ۴... حسین(ع)، عباس(ع)، قاسم و اصغر نبودند، سیدالشهداء(ع) قرن‌ها پیش شهید شده بود، اما نام آن عاشقان ابدی بر پیشانی‌بندها نقش بسته بود و رزمندگان با ذکر همان اسامی مقدس به ساحل اروند رسیدند.
دیوارها، میادین و ساختمان‌های شهرمان بار دیگر بوی روزهای جنگ را به خود گرفته است... خوزستان و شهرهایش هیچگاه از دفاع خالی نبوده‌اند... یادگارهای جنگ تحمیلی این روزها تازه می‌شوند... قدم به قدم نام و نشانی از دستان بسته می‌بینی... این روزها عدد 37 با صدایی بلند در ذهنت فریاد می‌زند... مردم از کنار هم عبور می‌کنند و می‌گویند «می‌خواهند شهید بیاورند... غواص‌ها... یادمان باشد سه‌شنبه حتما بیاییم... .»
مردمان شهرم خود را آماده استقبال کرده‌اند، استقبال با سلامی به گمنامان از همیشه آشناتر... باز هم تکرار حضور، اما اینبار با دستانی بسته... دستان بسته فرزندان این مرزوبوم در دفاع از دین و خاک وطن تلنگری می‌شود بر وجود غفلت‌زده‌مان که دفاع همیشه جاری است... شهادت همیشه ممکن است.
مردمان این شهر پر از حافظه و خاطره جنگ، دفاع، شهید، تانک، ظلم، فریاد درد زنان و کودکان، خمپاره، هواپیمای جنگی، آژیر خطر، سنگر، کمکهای پشت جبهه و ... فردا حقیقت همه درک شده‌های خود را به چشم می‌بینند... باردیگر روزهای دفاعشان برابر ذهن و چشمشان قد می‌کشد... می‌توان واژههای استقامت، درد، دست، رودخانه، نیمه شب، ماهی، زمستان، شهادت را به حقیقت دید.
فردا همه آب‌های خوزستان از خروش خواهند افتاد... اروند بویی آشنا را به مشام خود حس می‌کند... آشنایانی که در سال‌های دور در آن جان را به بهای فنافی‌الله به حضرت عشق تقدیم کرده‌اند... فردا ملائک هم بر زمین می‌آیند... شاید بابصیرتان اگر خوب بنگرند منجی آخرالزمان را نیز میانه مردمان به چشم ببینند... .
فردا خط شکنانی به شهرمان می‌آیند که خط قرمزهای شیطان را شکستند و به رستگاری رسیدند... خط شکنان عرصه دفاع از فطرت پاک برابر شیطان، خط شکنان عرصه دفاع برابر دشمن... خط‌ها را شکستند، شکستنی با صدایی به گوش عرشیان رسیده... خط‌هایی به بلندای همه تاریخ دفاع انسانی.
این آمد و شدها نواختن زنگ هوشیاری است بر عقل و دل‌های آدم‌های همچون سنگ... شاید به چشم دیدن مهربانی این فداکاران یادمان آورد که روزگاری برای ما جان‌ها داده شد... اینک برای هم بمانیم... حواسمان باشد ذهن و دلمان بزرگراهی بر رفت و آمد پرسرعت خودبین‌ها نباشد که اگر چنین بود فردا به استقبال قدم نگذاریم... به شهدا سلام ندهیم... زیر تابوتشان را نگیریم... .
دل‌هایمان دوباره حسینی شده... قدمهامان شاید از همیشه پرشتاب‌تر در استقبال از فرزندان شجاع و رستگارمان گام بردارند... چشمهامان از لحظه‌ای که شنیده‌ایم می‌خواهند به شهرمان بیایند بارانی است... قراری بر وجودمان نیست... کاش در کربلا بودیم... با عرض ارادت به مولایتان خبر ورودتان به شهرمان را به ایشان می‌دادیم تا با یادشان دل‌ها آرام شوند... دل آرام شود اما با دست‌های خجل‌زده‌مان چه کنیم... .
آشناترین گمنامان! زدودن غبار خستگی از وجودتان با دستان مهربان خداوند عالمیان زیبا خواهد بود در بزم عاشقان شهادت به میزبانی بهشت برین... شاید خداحافظ به شما دیر باشد، خیلی گذشته از زمانی که خدا شما را در کنار خود حفظ کرده است... .به واقع از کجا آغاز شد؟ این عشق به شهادت و در خدا فنا شدن... اندکی جستجو می‌خواهد ... کلیدواژه‌ها پیدا می‌شوند، «یک سال، یک سرزمین و چند نام... سال 60 هجری، کربلا، حسین(ع)، زینب(س)، ابوالفضل(ع)، لیلا، علی‌اکبر، علی‌اصغر و ... »
عشق از آنجا آغاز شد که خدا مهر شهید بی‌کفن و بی‌سری را در دلهامان نهاد؛ با این عشق دیگر هیچ‌چیز عجیب نیست، عجیب نیست که در سرمای استخوان‌سوز خوزستان با لباس غواصی پلاستیکی بر تن به شط بزنی، عجیب نیست که اسیر شوی و دستانت بسته اما باز رو به آسمان لبخند بزنی و بگویی «رضا بقضائک و تسلیما لامرک و لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین.»
بدون کفن و کعبه حج گزاردن حکایت شهدایی است که احرامشان رخت غواصان، وقوفشان در اروندکنار، قربانی‌شان وجودشان، سعی صفا و مروه‌شان از ام‌الرصاص تا ابوالخصیب بود.
31 گمنام از همیشه آشناتر به شهرمان وارد می‌شوند، شاید خوزستان فردا سوم خرداد دیگری به چشم بیند... کربلایی و عاشورایی دیگر... .
حرص رسول خدا(ص) بر هدایت انسان، عدالت علی(ع)، آبروی فاطمه زهرا(س) در پیشگاه خداوند سبحان، مهربانی امام حسن(ع)، خون پاک امام حسین(ع)، دعای سیدالساجدین(ع)، استقامت امام باقر(ع)، دانایی امام صادق(ع)، صبر امام کاظم(ع)، مقبولیت امام رضا(ع)، بخشش امام جواد(ع)، نفوذ معنوی امام هادی(ع)، بزرگواری امام عسکری(ع) و پیشوایی حضرت حجت(عج) بدرقه راهتان ... .
