ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بــه کــجــامــیــنــگــری... ؟
به همان بهشتی که قرار است همچون مولایت بدون سر وارد آن شوی؟
نمی دانم خداوند چه فرقی بین چشمان تو و چشمانما گذاشته است...
که عکس چشمان تو دل را دگرگون می کند؟!
که نگاه گیرای چشمانت را آسمان هم بر نمی تابد ...
و اکنون میفهمم که نه ؛فقط میدانمکه چه چیزآن چشـمها را چنان گیرایی و هیبتی میداد
و همگان را در مقابلش به زانو در می آورد...
همه را متعجّب می ساخت و همه را درگیر می کرد...
دریایی که در آن چشمها مشهوداست ،
حاصل اشکهای شبانه تو در بارگاه احدیت بــود...
حاصل آن بود که راهی برای خود به دنیــا و ما فیها ...!