مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

شهید فاضل صفی زاده

http://www.up3.98ia.com/images/optasnfiuhsgu3l4gof.jpgچشم این آخرین باریست که به جبهه میروم

ما درماندگان و واماندگان از قافله ی جبهه و جنگ هر از گاهی که به هم میرسیم با آنکه گرد پیری بر سر و رویمان نشسته است اما با حال و هوای ایام نورانی دفاع مقدس میگوییم و میشنویم و گاه میگرییم .

دیروز عادل آمده بود دفترم و مثل همیشه درد دلمان شروع شد . عادل صفی زاده از بسیجیان شجاع و بی ادعای گردان همیشه پیروز کربلاست و کمتر برای کسی ژست جنگ و جبهه میگیرد و ادعای حضور در جبهه میکند مگر برای همرزمانی بخدمات و زحماتش واقفند . عادل برادر شهید سرافراز جبهه توحید شهید فاضل صفی زاده است که در عملیات کربلای چهار بشهادت رسید .

حرفهای نگفته ای از شهید فاضل گفت که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . او گفت : روز تولد فاضل مقارن با روز اول ماه مبارک رمضان و روز بخاک سپاریش هم مصادف با روز اول ماه مبارک رمضان بود . فاضل سه ماه مفقودالاجسد بود و آنقدر مادر مومنه اش گریست و به بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه س که ام الشهداست متوسل شد تا بعد از سه ماه پیکر نورانیش را از جبهه آوردند .

فاضل هر روز بعد از نماز صبح تلاوت آیات نورانی قرآنش تا هنگام شهادت چه در خانه و چه در جبهه هیچگاه ترک نشد و در برخورد با پدر و مادر و خواهر و برادرانش ادب خاصی داشت و همانطور که از اخلاق نبوی (ص) است به هیچوجه در چشمان کسی خیره نمی شد و سرش در هر حال پائین بود .

اولین بار بود که عادل را بیاد برادر شهیدش با بغض می دیدم . با بغضی عجیب گفت : آقاغلام آخرین باری که میخواست به جبهه برود به او گفتم دیگر حق نداری به جبهه بروی و نزد خانواده بمان ! فاضل گفت : اصرار نکن چشم این آخرین باریست که به جبهه میروم و من نفهمیدم منظورش این بود که دیگر هنگام شهادتش است و برنمیگردد ...

- راستی چه انسانهای بزرگی از این کشور رخت سفر بربسته اند . آنانکه سراپا یاد خدا و سرشار از اخلاق و ادب و اخلاص بودند و هر چه از ایام میگذرد بیشتر به عظمتشان پی می بریم و هرچه از آنها گفته میشود باز هم کم است و دلمان با یادشان چقدر متلاطم می شود .

یادشان بخیر و انشاالله فردای محشر گوشه چشمی به این واماندگان درمانده بفرمایند .

برای شادی روح شهیدان و فاضل عزیز صلوات


مطلب ارسالی از برادر غلامرضا نجفی

نظرات 3 + ارسال نظر
علیرضا هوشمند پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:26 http://www.markazisaargaran.blogfa.com

سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت


موعود همه

امید به طلوع حکومتِ عدالت گستر مهدی(عج)، همچون دانه ای است که از ازل در فطرت پاک بشر، پراکنده شده است.

این، آرزوی همه جان های جویای حق است که کسی بیاید و رحمت را به عدالت، میان قطره های باران تقسیم کند؛ کسی که میان مردمان به انصاف داوری خواهد کرد. با آمدنش، شادی در آسمان پراکنده می شود و زمین از سر شوق، دستان پر از نعمت خویش را به دامان پر مهر او سرازیر می کند.

سعادت، از یمن حکومت خدایی اش، جهانی خواهد شد و آن گونه که پروردگار در زبور و تورات هم وعده داده است، بندگان صالح، وارثان زمین خواهند شد. «پس کمرهای خود را ببندید و چراغ های خود را افروخته دارید. مانند کسانی باشید که در انتظار آقای خود نشسته اند تا هر وقت بیاید و در بکوبد، بی درنگ در به رویش باز کنید».



نـذر گـل زهـرا صلـواتی بفـرستــــــ

علیرضا هوشمند جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:23 http://www.markazisaargaran.blogfa.com

در کنار این وامداری عمومی نسبت به مردان دفاع مقدس ، آنان که بر صندلی های مهم مدیریتی تکیه زده اند، به طور خاص مدیون شهیدان هستند.
تعداد پست های مهم کشور و استانی را تا 3000 عنوان کرده اند و اگر تعداد شهدا را بر این آن تقسیم کنیم در خواهیم یافت که برای هر صندلی مسؤولان به طور متوسط به تعداد شهدای کربلا ، شهید وجود دارد. به عبارتی برای هر صندلی که مسؤولان ارشد کشوری و استانی بر آن تکیه زده اند، یک کربلا به پا شده است و چه بد مردمانی هستند اگر بر آن کرسی ها تکیه بزنند و یادشان برود که پایه های میزها و صندلی هایشان سرخ رنگ است و برای همان صندلی که رویش نشسته اند ، 72 نفر به خونشان غلتیده اند و اکنون در زیر خاک اند.

غلامرضانجفی سولاری جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:14 http://gholamrezanajafi.ir

کربلائی به شماره ی چهار ... !

سردار رشیدمان حاج اسماعیل فرجوانی در حیاط مسجدجامع آبادان آخرین سفارش ها را قبل از عملیات کربلای چهار به بچه ها کرد . می گفت : بفرمان امام امت این عملیات آخرین عملیات ماست نه مرحله دارد و نه پایان ! بلکه اتمامش مصادف با پیروزی نهایی است . حال و هوای بچه ها تازه تر شد و پچ پچی آغاز شد و همه در ذهنشان این بود که شاید ما اولین گروه فاتح باشیم و وارد کربلا میشویم .

شهرام صفائی عزیزم گفت : غلام فکرش رو بکن ما اولین بسیجیانی باشیم که حرم مطهر امام حسین (ع) را زیارت می کنیم و چه کیفی دارد !

مقداد جوانمرد زاده با آن سن کم و جثه کوچکش هم حرفهایی داشت . چند فیلم عکاسی 36 تائی خریده بود و رجز میخواند هر کس نوربالا بزند از او عکس میگیرم و مطمئنم او جزء شهداست ! و از او قول شفاعت میگیرم ! اما چه کسی فی الواقع می دانست که خود او جزء شهدای عملیات است و ...

شهید فاضل صفی زاده که در اخلاق و ادب زبانزد خانواده و دوستان بود نیز به عادل برادرش قول داد که این آخرین باری است که جبهه میروم غافل از آنکه او از شهادتش مطلع بود و میدانست بشهادت میرسد تا قول صحیحی به برادر بزرگش داده باشد .

شهید غلامعلی دهقان که شرط حضور در تشییع جنازه اش را عدم جسارت و بدبینی به امام امت برشمرده بود پس از سالها دوری از جنگ در این عملیات به جبهه بازگشت تا به امام و مقتدایش لبیکی دوباره گفته باشد .

شهید عزیز دشت بزرگ که در و دیوار مسجد از زحمات و تلاشهایش قصیده ها دارد وافکار جانانه اش همیشه گوش جانمان را می نوازد در آخرین لحظات عقب نشینی گلوله هایش تمام شده بود یکخشاب 40 تائی کلاشینکف بسوی او که آنطرف کانال بود پرتاب کردم گفت : شما بروید من هستم !

شهید شیخ غلامحسین رستمی که استاد عشق و اخلاق بود و همیشه متوسل به اذکار فاطمیه(س) بود آن شب نورانی لباس مقدس و سبز سپاه را پوشیده و عمامه نبوی بر سرنهاده بود یکی از زیباترین چهره های یادگاری در ذهن مان هست و دردناکترین شهادت را جلوی دیدگان برادرش داشت در آن لحظه ایکه عفلقیان جلوی دیدگان برادرش تیرخلاص را بر سرش شلیک کردند .

آنگاه که وارد جزیره ی سهیل شدیم سنگرهای پدافند هوائی بعثیان با پائین آوردن چهارلول های شیلیکا با گلوله های بزرگ ضدهوائی بچه ها را هدف قرار دادند و تمام دسته زمین گیر شده بودیم شهید محمد توکل با حرکتی شجاعانه ضامن نارنچک را کشید و از سنگر شش متری بالا رفت و او را به درک واصل کرد و صدای تکبیر و ماشاالله توکل بچه ها فضا را عطرآگین کرد .

از برادران شهید حمیدی اصل چه بگویم که دلم پر از درد میشود و هردو برادر خواب مادر مرحومشان را دیده بودند و مادر مومنه شان به هر دو فرزندش گفته بود که فردا شب نزد من می آیید و هر دو را به دعوت مادر به آسمانها بردند .

سردار رشیدسپاه اسلام شهید حاج اسماعیل فرجوانی فرمانده ی مظلوم گردان کربلا ومعاونش شهید عبدالصادق نوری . شهید عیسی جابری . شهید علی تونی . شهید بیژن کلانترهرمزی و ... صدها جوان پاک دیگر در عملیات کربلای چهار در سال 1365 بشهادت رسیدند .

روح پاک و مطهرشان شاد و با مولای شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) محشور باد .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد