گروههای فلسطینی در برهه هایی از زمان در زمین خودی بازی نکرده اند، آنها در حوادث جدید منطقه به کدام سمت رفته اند؟ آیا این گروه را که زمانی عده ای ناصبی می خواندند طرفدار داعش هستند؟
خوی ددمنشانه رژیم غاصب اسرائیل بار دیگر سربرآورده و مردم بیگناه غزه را به سوگ عزیزنشان نشانده است. در این میان شاید عدم هماهنگی گروههای فلسطینی و کشورهای اسلامی عاملی شده است که این بحران 60 ساله هر روز ابعاد وسیعتری به خود بگیرد و هر بار به گونهای جدید خود را نمایان کند.
از ابتدای بحران تاسیس رژیم صهیونیستی و کشتار مردم بیدفاع فلسطین، همواره موضعگیریهای متناقضی از سوی کشورهای اسلامی اتخاذ شد و اعراب مسلمان با عربیکردن قضیه با تاسی از پانعربیسم جمالعبدالناصر در دهه 60 میلادی و در مصر، عملا پای کشورهای مسلمان غیر عرب را از این ماجرا بریدند و اجازه دخالت به آنان داده نشد. از سوی دیگر برخورد برخی گروههای فلسطینی با موضوع فلسطین در قالب شیعه و سنی باعث شد که شکاف موجود در این ماجرا عمیقتر شود و رژیم صهیونیستی هر روز ابعاد جدیدی به جنایات خود بدهد. کار بدانجا کشید که عملا فلسطین به دو بخش تقسیم شد و شرایط زیست را برای فلسطینیان سخت تر کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی جریان مقاومت در منطقه روح تازهای پیدا کرد و گروههای فلسطینی مقاومتر در برابر این نطفه ناپاک ایستادگی کردند. تاسیس جریان حزبالله در لبنان و همگامی دولت سوریه با ایران سبب شد که روح تازهای در مبارزات مردم فلسطین دمیده شود و گروه حماس که برگرفته از تفکر و ایدئولوژی اخوان المسلمین مصر دهه 50 و 60 میلادی بود، توانست با قدرت در برابر اسرائیل ایستادگی کند. مرگ یاسر عرفات و تشکیل دولت فلسطینی به ریاست هنیه اوضاع را به گونهای دیگر رقم زد و اختلافات حماس و فتح را گسترش داد. در جریان این اختلافات هر یک دیگری را متهم به سازش و مقاومت بیفایده کرد و حتی دست به کشتار یکدیگر زدند. جنگ 2008 و 2012 غزه، شاید به نوعی ناشی از این اختلافات و عدم هماهنگی گروههای فلسطینی بود، کما اینکه موضع فتح در برابر این کشتارها زیاد جالب توجه نبود.
. مهمترین اقدام حماس پشت کردن به ایران بود که نتیجه عملی آن دور شدن از محور مقاومت بود. اگرچه جمهوری اسلامی ایران همانند پدری چتر محبت خود را از سر حماس برنداشت، اما برخی اظهارنظرها از طرف مقامات حماس زیاد خوشایند نبوده و نیست
در این میان با روی کار آمدن دولت مرسی و جریان اخوانالمسلمین در مصر، حماس رویهای دیگر اتخاذ کرد و با کنار گذاشتن تمام حامیان خود تنها به مصر و مرسی اندیشید. اقدامی که قطعا از روی بیتجربگی و ناتوانی پیشبینی آینده اتفاق افتاد. از سوی دیگر ترکیه به عنوان نماد حمایت از مقاومت شناخته شد و اقدام سمبلیک از سوی دولت این کشور امری جالب توجه جلوه گر شد. مهمترین اقدام حماس پشت کردن به ایران بود که نتیجه عملی آن دور شدن از محور مقاومت بود. اگرچه جمهوری اسلامی ایران همانند پدری چتر محبت خود را از سر حماس برنداشت، اما برخی اظهارنظرها از طرف مقامات حماس زیاد خوشایند نبوده و نیست.
از سوی دیگر حمایت حماس از گروههای مخالف و تروریست در سوریه و بیحرمتی به دولت بشار اسد که همو و پدرش سالیان سال از آرمان ملت فلسطین حمایت کرده و میکنند، باعث شد نوعی دلشکستگی در جریان مقاومت روی دهد. برخی شایعات حکایت از حمایت حماس از داعش، تنها به دلیل سنی بودن این گروه دارد که اگر درست باشد باید به حال تئوریسینهای حماس افسوس خورد که اینگونه بدون هیچ تدبیری اظهار نظر و اقدام میکنند که البته اسامه حمدان، مسئول روابط خارجی جنبش مقاومت اسلامی حماس آن را تکذیب کرد و از شنیدن چنین اخباری اظهار شگفتی کرد با این حال توجه بدین نکته ضروری به نظر می رسد که مشابه این عملکردها و رفتارهای تامل برانگیز را می توان از سوی حماس در برخورد با جریان متحجر عرب دید. جریانی که سالیان سال نه تنها در برای حمایت از مردم فلسطین کاری نکردهاند، بلکه در جهت نابودی جریان مقاومت و حمایت از اسرائیل حرکت کردهاند و امروز مورد احترام حماس قرار دارند. اعراب منطقه برای حمیات از مردم فلسطین نه تنها اقدامی اساسی صورت ندادهاند بلکه حتی برخی شایعات حاکی از تامین مالی اسرائیل برای نابودی جریان مقاومت است؛ اقدامی که در قبال سوریه و حزبالله بارها از سوی سران اعراب متحجر که به سوی عادی سازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند، مشاهده شده است.
متاسفانه شرایط امروز جهان اسلام با عنایت به دخالتهای بیگانگان و بی تدبیری مسلمان و حاکمانشان چندان برای مقابله با خطرهای بزرگ، آماده نیست اما در این میان گروههای مبارز باید با تبیین و تدوین درست استراتژیهای موثر در مقابله با این فتنهها حرکت کنند، نه اینکه در جهت تضعیف جریان مقامت گام بردارند
برخی اخبار حکایت از توافق حماس و حزبالله برای مقابله با اسرائیل دارد که این امر فی النفسه امری پسندیده است، اما حماس باید این اقدام را از سالها پیش انجام میداد و بدون عافیت طلبی برنامهای منسجم برای مقابله با اسرائیل در نظر می گرفت نه اینکه در اوان حمله به فکر چنین استراتژی بیفتد. متاسفانه شرایط امروز جهان اسلام با عنایت به دخالتهای بیگانگان و بی تدبیری مسلمان و حاکمانشان چندان برای مقابله با خطرهای بزرگ، آماده نیست اما در این میان گروههای مبارز باید با تبیین و تدوین درست استراتژیهای موثر در مقابله با این فتنهها حرکت کنند، نه اینکه در جهت تضعیف جریان مقاومت گام بردارند. بدون هیچ تردیدی جریان مقاومت برای تداوم مبارزه نیازمند هماهنگی و هم راستایی است و هرگونه اقدامی خارج از این چارچوب قطعا در وهله اول به ضرر گروههای مقاومت در فلسطین و مردم فلسطین و در وهله دوم جریان مقاومت خواهد شد.