از سال 2011 که جریان بیداری اسلامی در منطقه آغاز شد روند حمایت از تروریسم در منطقه، روندی صعودی و رو به رشد به خود گرفت. اگرچه از سال 2001 و با حمله آمریکا به افغانستان گروههای به اصطلاح جهادی و القاعده وارد گود شده بودند و به ترور دست می زدند اما از سال 2003 با حمله امریکا به عراق این روند حمایت از تروریسم و تروریسم پروری ابعاد جدید به خود گرفت و کینه قدیمی وهابیت و سلفی گری در نابودی شیعیان جانی تازه یافت و صدور تروریسم به عراق گسترش یافت. اتفاقات سالهای 2011 به بعد و تحولات عمیق در جوامع خاورمیانه و رکود اقتصادی کشورهای متحول شده از یک سو و عدم اقتدار دولتهای تازه تاسیس سبب شد که عدهای از سران عرب منطقه با حمایت متحدان غربیشان، به گسترش تروریسم در منطقه دست بزنند و این کشورهای را آماج حملات خود قرار دهند. نمونه بارز این اقدام در سوریه مشهود بود که هنوز نیز آثار و تبعات آن پابرجاست و کماکان مشکلات آن قابل مشاهده است. چند وقتی است که عراق نیز درگیر این گروههای تروریستی و یا به عبارت دیگر درگیر کینه قدیمی وهابیت و سلفی گری و به اصطلاح امروزی بنیادگرایی شده است. عراقی که از سال 2003 و یا به عبارت بهتر از زمان جنگ جهانی اول، روی آرامش ندیده است، درگیر این تنش شده و بخشهایی از آن به اشغال داعش قدیم و دولت اسلامی فعلی درآمده است. البته بنا به اظهارات اعضای داعش برنامهریزی این اقدام از سال 2005 آغاز شده است و امروز نتایج اسفبار و هولناک خود را نشان میدهد.
بدون هیچ شک و شبههای عوامل تروریست داعش و امثالهم، اگر به درستی مهار نشوند آینده منطقه و کشورهای حامیشان را دچار مشکلات عدیدهای خواهند کرد و به سان افراد حرام لقمه، بر روی رئوسا و امرای خود تیغ خواهند کشید
امروز شاهدیم که با همکاری مردم عراق و اقدامات ارتش عراق، این گروهک تروریستی در حال عقبنشینی از بسیاری ار متصرفات خود در عراق هستند، اما نباید حجم بالای کشتار و تلفاتی و خساراتی که این عناصر پلید به مردم عراق و سوریه تحمیل کردهاند را از نظر دور داشت. قطعا این تلفات و خسارات بر آینده اقتصادی منطقه لطمه خواهد زد و امرای عربی که به پاس نفت خدادادی، اینگونه جولان میدهند، در آینده شاهد مشکلات بسیاری خواهند بود. بدون هیچ شک و شبههای عوامل تروریست داعش و امثالهم، اگر به درستی مهار نشوند آینده منطقه و کشورهای حامیشان را دچار مشکلات عدیدهای خواهند کرد و به سان افراد حرام لقمه، بر روی رئوسا و امرای خود تیغ خواهند کشید. این اقدامات را امروز به نوعی شاهدیم که باعث شده است داد و فغان این کشورها عالم را فرا گیرد. اردنی که زمانی پناه و ملجاء دختران و امری ارتش صدام بود، مورد حمله داعش قرار میگیرد و عربستانی که تا دیروز دولت عراق را متهم به بی کفایتی در مقابله با تروریسم میکرد، امروز درگیر میشود و پادشاه این کشور دستورات ویژه برای مقابله با آن صادر میکند.
باید قبول کرد که آینده منطقه خاورمیانه بسیار بحرانی خواهد بود و غرب و اسرائیل تمام تلاش خود را برای تغییر نقشه خاورمیانه و ایجاد خاورمیانه جدید به خرج می دهند. در این میان کشورهای مستقل بدون توهم در مورد عدم توفیق این برنامهریزی و با دید واقع بینانه باید اقدامات اساسی برای مقابله با آن انجام دهند و اجازه ندهند که این سیسستم عملیاتی شود
این عملکرد سران متحجر عرب در واقع دادن تیغ به دست زنگی مست است که بدون توجه و تعقل بر هر که میخواهد تیغ بر می کشد و حتی امرای خود را معدوم مینماید. از سوی دیگر شاهدیم که این تحولات سبب شده است شرایط جدیدی به لحاظ جغرافیای سیاسی در منطقه ایجاد شود و برای نمونه کردهای شمال عراق خواهان استقلال باشند و ادعای کشوری مستقل نمایند. این اقدام بدون هیچ شک و شبههای از سوی استکبار برنامهریزی شده که متاسفانه عدهای نیز از سران عرب نیز در این دام افتادهاند.
در این میان حتی ترکیهای که تا مدتها درگیر جنگ با کردهای حزب کارگران کردستان (پ.ک. ک) بوده است، نیز از این اقدام حمایت میکند در حالی که از این مساله غافل است که تبعات تشکیل این کشور برای ترکیه بسیار بیشتر از عراق است. عربستان نیز از این موضوع حمایت میکند اما دانسته یا ندانسته خود را در دامی میاندازد که غرب بر این کشور پهن کرده و خواهان تقسیم آن به چند بخش است. باید قبول کرد که آینده منطقه خاورمیانه بسیار بحرانی خواهد بود و غرب و اسرائیل تمام تلاش خود را برای تغییر نقشه خاورمیانه و ایجاد خاورمیانه جدید به خرج می دهند. در این میان کشورهای مستقل بدون توهم در مورد عدم توفیق این برنامهریزی و با دید واقع بینانه باید اقدامات اساسی برای مقابله با آن انجام دهند و اجازه ندهند که این سیسستم عملیاتی شود. اعلام استقلال کردها در شمال عراق زنگ خطری برای کل منطقه است که به خوبی درک شده است اما عدهای از سران عرب در صفحه شطرنج غرب بازی میکنند و حتی خود بر این مساله دامن میزنند. از این رو باید با دیپلماسی فعال و همه جانبه و اقدامات پیشگیرانه در برابر این اقدام ایستاد و توهمات عدم توفیق این سیاست را از خود دور کرد و با چارهاندیشی کشور و منطقه را زا این بحران به سلامت بیرون برد.