مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

برخیز، سحر هنگام خواب نیست

رمضان، ماه تبرک است. هرچیزی به یمن رمضان، به برکت می رسد. دل ها متبرک و حرم خدا می شوند. مهر و محبت ها تبرک می یابند و بیشتر می شوند. عبادت ها بهره بیشتری از پاداش خدا می یابند. دعاها سریع تر و نیکوتر مستجاب می شوند. میل به گناه کمتر و یاد خدا در وجود مؤمنان فراوان تر می شود.

در ماه برکت و رحمت باید دل ها را هرچه بیشتر خداگونه کرد. باید صله ارحام را بیشتر به جای آورد و قهر و کینه و خشم را فراموش کرد. هرگاه سفره هایمان رنگین و برقرار است، باید دستی از آستین اکرام بیرون آوریم و اطعام بندگان گرسنه خدا را از یاد نبریم. همان گونه که خدا به ما عطا کرده است، ما نیز باید به دیگران عطا کنیم. خداوند بی عوض و منّت، ما را اطعام می کند، ما نیز باید بی هیچ چشمداشتی در راه خدا انفاق کنیم تا در لحظه افطار، با شادی تمام سفره ها شریک باشیم و سهمی از دعاهای خیر مؤمنان را برای خویش مهیا کنیم.

 

  


 

اکنون رمضان است و من روزه دارم. فرمان خداوند چنین است که سی روز تمام روزه دار باشم و این فرض واجب را به جای آورم. خداوند در قرآن می فرماید: «وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتّی یتَبَینَ لَکُمُ الْخَیطُ اْلأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ اْلأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمّ أَتِمّوا الصِّیامَ إِلَی اللّیلِ... ؛ بخورید و بیاشامید، اما از سپیده صبح تا غروب آفتاب دست از خوردن بدارید...» (بقره: 187) این نخستین شرط روزه داری است، ولی مگر می توان تنها لب فروبستن از طعام را روزه نامید؟ مگر می شود دلی برای اطاعت از خدا، تنها خوردن را بر خویش حرام کند، اما اعضا و جوارحش را از گناه نگاه ندارد؟ دروغ و تهمت و افترا، هیچ جایی در زندگی روزه داران ندارد.

گناه و فعل حرام، آزار و ستم، هرگز بر انسان روزه دار روا نیست، وگرنه روزه گرفتن به شکنجه ای شبیه است که تنها جسم را تنبیه می کند، اما روح هیچ سهمی از برکت و تهذیب نمی یابد.

انسان روزه دار در همان حال که برای خوردن و آشامیدن بر صبر خویش، می افزاید، می آموزد که از گناه دوری کند و این خصلت، اندک اندک در قلب و روح او حک و به عادتی نیکو بدل می شود. انسان می آموزد در لحظه هایی که شیطان وی را وسوسه می کند، چگونه به دامان پرهیز چنگ زند و از خداوند یاری بگیرد. در روایات آمده است که مقصود از روزه گرفتن، یادآوری گرسنگی و تشنگی روز قیامت و همدردی با فقراست.

امام صادق(ع) دراین باره می فرماید: «گرسنگی، نور دل مؤمن است...»؛ به این معنی که اندکی تحمل گرسنگی و پرهیز از تنعم جسمانی، راه را برای پرورش روح و آزاد کردن ظرفیت های فطری انسان می گشاید؛ چرا که تا وقتی شخصی، تمام وقتش را صرف پرداختن به جسم می کند، هیچ فرصتی برای تربیت روح نمی یابد و دغدغه ای برای تکامل یافتن روحانی ندارد. پس می توان نتیجه گرفت که روزه گرفتن، فلسفه زیباتری دارد و آن، فراهم کردن تغذیه و تربیت روح و دل آدمی است که روح از قفس تن و از حیطه خاک اندوهناک اندکی فراتر رود و به کمال نزدیک تر شود.

در روایت آمده است که روزی حضرت موسی(ع) گفت: بار خدایا! چه خوشبختم من که این گونه نزدیک و بی واسطه با تو سخن می گویم. آیا هیچ کس چنین سعادتی را همچون من دارد؟ خداوند فرمود: «ای موسی! اینک تو از پس هفتادهزار پرده دل با من سخن می گویی، اما در آخرالزمان کسانی هستند که روزهای طولانی و طاقت فرسا را برای رضای من روزه می گیرند و هنگام افطار، من بی واسطه این هفتادهزار پرده به آنها نزدیکم».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد