مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

تشییع پیکر پدر شهیدان محمودرضا و محمدرضا حقیقی

تشییع پیکر پدر شهیدی که در قبر خندیدعصر امروز در اهواز انجام می‌شود 
خبرگزاری فارس: تشییع پیکر پدر شهیدی که در قبر خندید

پیکر پاک پدر گرانقدر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی بعد از ظهر امروز با حضور اقشار مختلف مردم شهیدپرور ایران اسلامی به ویژه اهوازی‌های قدر‌شناس تشییع خواهد شد.

*آغاز مراسم از روبروی مسجدالنبی (ص)

 این مراسم از ساعت 18 امروز از منزل شهیدان حقیقی واقع در منطقه شهر سالم (لشکر) اهواز روبروی مسجدالنبی (ص) آغاز خواهد شد و مردم قدر‌شناس خوزستان برای آخرین بار با پدر گرانقدر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی وداع خواهند کرد.

 پس از تشییع، پیکر پدر شهیدان دیرینه حقیقی به بهشت آباد اهواز منتقل می‌شود و در قطعه والدین شهدای گلزار شهدا آرام می‌گیرد.

*میهمان فرزندان شهید

پدر گرانقدر شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی بامداد روز گذشته دار فانی را وداع گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

 آقای اکبر دیرینه حقیقی پدر گرانمایه شهیدان محمدرضا و محمودرضا دیرینه حقیقی، در سن 72 سالگی دعوت حق را لبیک گفت.

*دریافت نشان ملی درجه 3 ایثار از رییس جمهور

 این پدر گرامی، دارای دو پسر بود که هر دو قدم در مسیر الهی نهادند و در دوران دفاع مقدس عندربهم یرزقون شدند.

 پدر شهیدان حقیقی، کارمند بازنشسته آموزش و پرورش بود که نشان ملی درجه 3 ایثار را از رییس جمهور دریافت کرد.

 این پدر شهید پس از تحمل یک دوره بیماری دیابت، در بیمارستان رازی اهواز به سرای جاوید شتافت و میهمان شهیدان شد. 

 

 

*شهید حقیقی بچه اهواز است

 شهید محمدرضا دیرینه حقیقی در چهاردهم آذرماه سال 1344 در اهواز دیده به جهان گشود.

 این شهید عزیز در حالی‌که به عنوان بسیجی از سوی لشکر 7 حضرت ولی عصر (عج) خوزستان به جبهه اعزام شده بود در تاریخ 22 بهمن ماه سال 64 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو آسمانی شد که لبخند ماندگارش در هنگام دفن، از وقایع بی‌نظیر دفاع مقدس بوده و تا همیشه زینت بخش تاریخ سراسر حماسه و ایثار ایران اسلامی است. 

*شهیدی که در قبر خندید

 نخستین شهید خانواده دیرینه حقیقی‌‌‌ همان شهیدی است که در قبر خندید و به شهید محمدرضا حقیقی معروف است.

وی در ادامه اضافه کرد: شهید محمودرضا دیرینه حقیقی نیز در سال 1346 در اهواز پا به عرصه گیتی نهاد و در تاریخ چهارم دی ماه سال 65 در عملیات کربلای 4 در جزیره سهیل به شهادت رسید و پس از سال‌ها غربت و بی‌نشانی پیکر مطهرش شناسایی شد.

 پیکر مطهر این شهید عزیز، در تاریخ 30 خرداد 1378 بر دوش مردم چشم انتظار اهواز تشییع شد و در گلزار شهدای این شهر در کنار برادر شهیدش محمدرضا آرام گرفت.

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 14:14

خوش به حالشون.خدایا کاری کن همیشه باشهدا و با یاد ان ها زندکی کنیم.

سلام
انشالله همیشه با شهدا باشید و شفیع شما باشند

غلامرضانجفی سولاری - اهواز شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 http://YARSHIDA.BLOGFA.COM

پدر گرامی شهیدان محمدرضا و محمودرضا حقیقی بدیدار فرزندان دلاورش پیوست ...

خبر خیلی کوتاه بود .

حاج اکبر دیرینه حقیقی، پدر دو شهید به نام های محمدرضا و محمودرضا حقیقی بعد از قریب 28 سال دوری و فراق عاشقانه به فرزندان دلیرش پیوست و روز چهارشنبه 2 مرداد در اهواز تشییع شد .

در مراسم تشییع پیکر پاک این پدر شهید، اقشار مختلف مردم شهر اهواز، جمعی از فرماندهان و نیروهای نظامی و انتظامی، مسئولان استان و شهرستان و جمعی از روحانیون حضور داشتند.

این که او مردی معمولی نبود حقیقتا اغراق نیست .

او و همسر مومنه اش فرزند شهیدی را در دامان پاک و مطهرشان تربیت نمودند که در دلنوشته هایش از خالق خود خواسته بود تا به هنگام ورود به قبر با لب خندان و دلشاد وارد شود و خداوند مهربان هم این درخواست پاسدار پاکباخته دینش را پذیرفته بود و در سال 1364 و بعد از عملیات غرورآفرین والفجر هشت درست آن هنگامی که پیکر پاک و نازنینش را با حاله ای از خون به شهر اهواز آوردند تا بهمراه تعداد دیگری از شهدای این عملیات در شهیدآباد بخاک ابدی بسپارند ،

درست در هنگامی که پیکرخونینش را از تابوت مزین به پرچم ایران عزیز خارج ساختند و درون قبر قرار دادند و تلقین را شروع کردند ناگهان عموی شهید فریاد زد :

الله اکبر شهید دارد می خندد ! او می گفت ابتدا حس کردن اشکهایم که در چشمانم در حال لغزش است اشتباه می کنم ولی با پاک کردن اشکها دیدم لبهای زیبای محمدرضا از هم شکفت بگونه ای که دندانهایش نمودار شدند .

لذا پدر و مادر داغدارش را صدا زدند و آنها یکبار دیگر چهره فرزند دلیرشان را غرق بوسه ساختند . مادر شهید فریاد زد :

همه بیایید ببینید و این کرامت الهی را ببینید ! تمام کسانی که برای تشییع محمدرضای عزیز آمده بودند یکی یکی آمدند و چهره زیبا و لبان خندان او را زیارت کردند تا با بدرقه علی اکبر اباعبدالله الحسین(ع) تا بهشت برین بدرقه شود .

می دانید چرا لبان محمدرضا می خندید ؟ چون او دائم الذکر بود و این لبهای پاک هیچگاه حرف غیر الهی را زمزمه نکرده بود و ذکر و حمد الهی همیشه این لبان را مزین ساخته بود و حال که همه می گریند شاید او ملائکه الله را که برای بدرقه اش آمده بودند را می دید و می خندید . نمی دانم چه سنگدلی دلش آمد بر روی تن مطهر این سرباز شجاع وطن و اسلام عزیز خاک بریزد !

فرزند دیگرش محمودرضا حقیقی در عملیات کربلای 4 مفقود شد و بیش از 14 سال بر سر سفره بی بی فاطمه زهرا(س) میهمان گشت و بقایای پیکر مطهرش پس از تفحص در کنار مقبره متبرک محمدرضا بخاک سپردند .

اما امشب فرزندان دلاور حاج اکبر دیرینه حقیقی با اشتیاق به دیدار پدر بزرگواری می شتابند که از فراق و دوری دو جگرگوشه اش ایام سختی را سپری ساخته بود و امشب شب وصل آنهاست .

خوشا به سعادتش که چند صباحی زودتر از ما فرزندان غیورش را به سینه چسبانید و بوسید و زیارت نمود . حاجی عزیز سلام گرم ما را به فرزندان دلاورت و شهیدانمان برسان و به آنها بگو که سخت دلتنگ آنهائیم .

برای شادی روح مطهرشان فاتحه ای قرائت کنیم با ذکر صلواتی بر محمد وآل محمد (ص)

یک فراموش شده سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:44 http://ramin500.blogfa.com/

الهی ,,,

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز بجای

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در ، که جز این خانه نیست مرا پناهی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد