مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

گفتم چرا ؟

گفتم چرا ؟  

به او گفتم چرا از عشق مینویسی،گفت تاتوعاشقانه بخوانی ،گفتم چراگلهادردل زمین مخفی شده اند،گفت برای اینکه یادزمین همیشه خوشبوبماند،گفتم مرحم زخمهایت چیست؟گفت درد وترجمه زخمهاصبوری است،گفتم درد دارم،گفت می لبک حق تواست، گفتم از غم هجران چه کنم؟گفت بسوزا وچاره اش راکه خواستم گفت بساز ،گفتم کرخه را یادت هست؟گفت یادقبرهای کنده در آن بخیر،گفتم نخلهای کارون رایادت هست چه زیبا بودند؟گفت عاشوراهایش زیباتر بودند،گفتم طلائیه یادت هست وگفت باشقایق های شن هایش آشنایم،گفتم سه راه شهادت؟ناله ای زد وگفت آنجامیعاد گاه هرعاشقی بودکه باخدای خودش وعده شهادت میگذاشت آنجانقطه وصل آسمان به زمین بود درآنجابودکه ماهمت رابدرقه کردیم،گفتم دلم برای شلمچه تنگ است گفت ...

یادستاره های آسمانش بخیر یادشقایق های میدان مین اش یادخرازی بخیر یادکربلای پنج بخیر ویادندای یازهرا(س)بخیر،گفتم فکه.....گفت خوشاآنانکه رملهای گرم سجاده عروجشان شد.گفت میدانی بسیجی سرجداست یعنی چه؟ودر آن لحظه احساس کردم که ای کاش به اندازه سنگریزهای خاکریز معنای پیکربدون سر را میفهمیدم و درک میکردم که بسیجی همیشه سرجداست.گفت یادت نرود به هرشهیدی که رسیدی یادی از عشق وایمان کن ویادت نرود که حیثیت انقلاب از خون شهداست چفیه اش رابوییدوگفت بوی یاسهای سفید همه جاراپرکرده است اواز لحظه سرخ پرکشیدن یک گردان دروسط میدان گفت ومن لحظه سبزعروج را به یادآوردم از دستهای خونینی که هنوزاز پیکرجدابودندومن به یادبالهای پروازی افتادم که تاقله عشق پرگشودند.او از سکوت شبهای حمله گفت ومن یادآخرین فریادشهیدی افتادم که میگفت جانم فدای رهبر.برایم از مرام شقایقها گفت ازایثارگلهای یاس .گفت میدانی چرابالاله ها بیعت میکنیم؟برای این است که از آلاله ها حمایت کنیم اورفت ومن فریاد زدم گفتم:کجا؟گفتا بخون،گفتم که کی؟گفتا کنون؛ گفتم چرا؟گفتا جنون،گفتم نرو خندید و رفت  خندید و رفت  ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد