مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

حسرت مادر

حسرت مادر  

متن زیر برای تمام مادرهای غیور ایرانی

سلام به همه ایرانی ها ، سلام به همه جوانان ، سلام به همه مسئولین و نخبگان ، سلام من کوچکترین به همه شماها.

نمی دونم شما هم شنیدید یا نه ، از زمزمه ی کوچه ها ، فلانی دانشگاه قبول شد با سهمیه شهید فلانی سهمیه داشت ... فلانی سهمیه داشت ... . شنیدید؟چی قضاوت کردید؟فکر کردید قضاوت کردید؟جاشون رفتید؟امشب میخوام باهم یه دوری تو دل بعضی ها بزنیم.موافقید؟ بگو بسم الله

تا حالا به کلماتی همچون خانواده ، عشق ، محبت ، مهر و... برخوردید.تا حالا حسرت نگاه مادر که سرچشمه عشق هست تو دلتون موند؟ تا حالا حسرت نگاه مظلومانه پدر تو ذهنتون نقش بست؟ تاحالا حسرت دیدن فرزند رو چشیدید؟ تا حالا ناز کردن فرزند خردسال رو دید؟ تا حالا ملتمسانه با قاب صحبت کردید؟

ولی چشم باز کنید اطراف ما پر از این صحنه هاست که نمی بینیم چون برای دیده شدن نیامدند. وقتی مادری فرزندی را بدنیا می آورد تمام وجود خود را در او خلاصه می کند.وقتی ثانیه ثانیه از رشد او رامی بیند امیدی در دل دارد.بزرگ شود در لباس دامادی ببیند موفقیت او را ببیند.ولی او بزرگ می شود آنقدر که دنیا برای او تنگ است.او از در شهادت دنیا را وداع می کند.ولی آغاز می شود.دنیای مادر آغاز می شود.وصف مادر شهید کار من نیست.

هرگز روبروی مادر شهید ، مادری فرزند خود را در آغوش نگیرد.

آیا تمام آن سهمیه ها فقدان عشق مادر را جبران می کند؟؟؟

نظرات 5 + ارسال نظر
یک دوست چهارشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:48

بسم رب الشهدا والصدیقین .اری ما بعد از شهدا چه کرده ایم بله گناه زیاد کردیم ای شهدا از چه بگویم از کجا بگویم آیا بگویم فقط شما مرد بودید ایا بگویم فقط شما غیرت داشتید بله باید سکوت کرد چون فقط سکوت می تواند حق شما را بدهد چون اگر می خواهی لب به سخن وا کنی هر چه می گوئی کم است وباید باز هم بگوئی آری باید سکوت کرد فقط سکوت است که می تواند فداکاری ها و از دست دادن لذت آغوش مادر را جبران کند.بیایید بینی وبین الله به خود بگوئیم ما بعد از چه کرده ایم.خدایا از تو میخواهم همراه این مردان که جایشان زمین نبود ما را هم راهی آنان کنی .اللهم اجعلنا منهم

دانکیو دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 http://cosarjahad.loxblog.com

سلام وبلاگتون عالیه مخصوصا حسرت مادر حتما شما رو لینک می کنم

محمدامین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:25

به یاد فرزند شهید دبیرکل حزب‌الله؛
آقازاده‌ای که پیکرش 9 ماه بعد از شهادتش برگشت + تصاویر
دبیر کل حزب الله لبنان و همسرش با صراحت اعلام کردند که جسد فرزندشان هیچ تفاوتی با سایر اجساد شهدا که در اسارت اشغالگران بود ندارد و همراه آنان بازخواهد گشت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شنبه شب مورخ 27 ژوئن سال 1998، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در دفتر کارش، منتظر ورود کاروان پیکرهای شهدای لبنانی بود که در پی مذاکرات غیرمستقیم و موفقیت آمیز میان حزب‌الله و اسرائیل، به میهن باز می‌گشتند. پیکرها کفن پوش و در پرچم سرخ رنگ لبنان پیچیده شده بودند.
آقای دبیرکل چهره آرام رهبر چهل ساله‌ای را داشت که ظاهری ساده و آراسته و محاسن سیاه و انبوهش که مرزی بین عمامه سیاه و محاسن او دیده نمی‌شد، چشم همگان را خیره می‌کرد.
او منتظر رسیدن پیکر فرزند خود، سید هادی بود که یک سال قبل در نبرد با صهیونیست‌ها در منطقه اشغالی «سجد» در نوار امنیتی جنوب لبنان به شهادت رسیده بود.


درک احساس سید حسن نصرالله درباره بازگشت پیکر فرزندش چندان دشوار نبود، اما سخن درباره تحصیلات، نوجوانی، همسالان، داوطلب شدن سید هادی برای حضور در میدان رزم، آخرین ملاقات او با پدر و واکنش مادر دادغدیده، بسیار دشوار بود.
در میان سخنان سید حسن، این نکته توجه همه را جلب کرد. او گفت که خبر شهادت فرزندش سید هادی و سه نفر از همرزمان او را روز جمعه‌ای به او اطلاع دادند که فردای آن روز قرار بود مراسم پرشوری با حضور توده مردم به منظور همبستگی با مقاومت برگزار شود.
سید حسن نصرالله گفته بود: «سعی کردم با لغو مجلس عزاداری، برنامه مراسم را تغییر دهم تا برخی از افراد تصور نکنند که به خاطر هادی و همرزمان او ترتیب داده شده است. این شیوه مناسبی برای استقبال از پیکرهای شهدا نیست. بر شهید نباید گریست. شهید الگو و اسوه و مایه عزت و سربلندی امت است. طبق برنامه قرار بود که بعد از مراسم عزاداری سخنرانی کنم. هنگامی که پشت تریبون قرار گرفتم با ده‌ها دوربین تلویزیونی با نورافکن‌های قوی روبرو شدم. گرما فوق‌العاده طاقت فرسا بود. به ویژه این که نورافکن‌ها حرارت زیادی تولید می‌کردند و به چشم انسان آسیب می‌رساندند مخصوصا برای کسانی مثل من که از عینک استفاده می‌کنند، خیلی دشوار است.


سخنرانی را مثل همیشه شروع کردم و لحظاتی بعد احساس کردم چیزی را نمی‌بینم. از شدت گرما، عرق از سر و صورتم سرازیر شده و شیشه‌های عینکم را پوشانده بود. خواستم دستم را دراز کنم و از روی میز تریبون دستمال کاغذی بردارم و عرق روی چشم و صورتم و دست کم شیشه‌های عینکم را تمیز کنم. اما در یک لحظه به فکرم رسید که برخی از دوربین‌های تلویزیونی ممکن است برنامه تولیدی خود را به اسرائیل بفروشند و همه گمان کنند که من برای فرزندم گریه و اشک‌هایم را پاک می‌کنم، بنابراین ترجیح دادم صورتم خیس بماند، ولی به دست دشمن بهانه ندهم که بگوید پدر داغدیده، پشت تریبون ایستاده بود و برای جوان ارشد خود گریه می‌کرد و در عین حال دیگران را به شهادت در راه خدا فرا می‌خواند. من یکی از خانواده‌های شهدا بیش نیستم».



اما ماجرا از این قرار بود که:
روز دوازدهم سپتامبر سال 1997 سه تن از رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان در حمله به یکی از مواضع ارتش صهیونیستی در نزدیکی پایگاه صهیونیست‌ها در محور «سجد» در «جبل الرفیع» در منطقه اشغالی «اقلیم التفاح» در جنوب لبنان به شهادت رسیده و پیکر آنان به دست اشغالگران افتاد.
تلویزیون رژیم صهیونیستی بدون اطلاع از هویت این سه نفر، تصویر اجساد آنان را به نمایش گذاشت. مدت زیادی نگذشت که مشخص شد که یکی از این سه تن، سید هادی، فرزند سید حسن نصر‌الله، دبیر کل حزب‌الله است.



سران تل آویو تصور می کردند که به فاصله کمی از شکست مفتضحانه در عملیات انصاریه، به پیروزی بزرگی رسیده اند و با در دست داشتن این غنیمت بی نظیر، خواهند توانست باج کلانی از دشمن سرسخت خود دریافت کنند. دشمنی که تا آن زمان بارها تل آویو را وادار کرده بود به خاطر تحویل گرفتن اجساد چند سرباز عادی، بهایی سنگین بپردازد. اما خیلی سریع معلوم شد که چنین آرزویی دست نیافتنی است.


دبیر کل حزب الله لبنان و همسرش با صراحت اعلام کردند که جسد فرزندشان هیچ تفاوتی با سایر اجساد شهدا که در اسارت اشغالگران بود ندارد و همراه آنان بازخواهد گشت.
سرانجام 9 ماه بعد، در 27 ژوئن 1998، به دنبال عملیات تبادل بقایای اجساد اشغالگران به درک واصل شده در عملیات موسوم به «انصاریه» با پیکر 40 شهید مقاومت اسلامی لبنان، پیکر پاک سید هادی نصرالله به لبنان بازگشت.



تصویر شهید سید هادی نصرالله وقتی بر روی یکی از ساختمانهای اتوبان شیخ فضل‌الله تهران بود

تصویر زیر پیکر سردار شهید سید هادی نصرالله است که در نبرد رودر رو با اشغالگران صهیونیست درمنطقه "جبل الرفیع" به همراه دو همرزم دیگرش ("علی کوثرانی" و "هیثم مغنیه") شربت شهادت نوشید و پیکر پاکش به دست صهیونیست افتاد.
این عکس از روی فیلمی که کانال سراسری رژیم صهیونیستی پخش کرده گرفته شده است.


ترجیح دادیم بر خلاف خیلی ها که این روزها یاد ۱۱ سپتامبر و تبعات آن می کنند، از ۱۲ سپتامبر و تبعات آن یاد کنیم.
هیچ توضیح دیگری در باره این عکس نیست مگر این چند بیت:
ای یکه سوار شرف! ای مرد تر از مرد!

بالایی من! روح تو در خاک چه می کرد؟

دیروز یکی بودیم با هم ولی امروز

تو نورتر از نوری و من گردتر از گرد

مشرق

محمدامین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:23

محمد حسنین هیکل" اندیشمند و مورخ معروف مصری می‏گوید: با سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان به مدت 9 ساعت درباره همه مسائل مهم منطقه ‏ای و بین‏ المللی مذاکره کردم و این نه ساعت بسیار سریع گذشت ولی احساس کردم که ملاقات نیم ساعته ‏ام با ملک عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان به اندازه یک قرن طول کشید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، "هیکل" در پاسخ به این سئوال که «در دیدارش با ملک عبدالله درباره چه موضوعی گفت و گو کرده»، اظهار داشت: "ملک عبدالله فقط یک سؤال از من پرسید .. و آن هم این بود که رابطه ات با زنان در این سنّ 80 سالگی چه طور است؟".

وی افزود: "مطبوعات سعودی روز بعد نوشتند که ما در آن دیدار درباره مسائل مهم منطقه‏ ای و بین‏ المللی گفت وگو کردیم".

شبکه خبری العالم

محمدامین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:17

به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم، سید حسن نصرالله در طول ساعت‌های شب به صورت نا‌شناس از محله‌ها و مناطق جنوب لبنان سرکشی می‌کند و تا اذان صبح علاوه بر مطالعه به فعالیت‌ و تلاش مشغول است.

به نوشته روزنامه الدیار لبنان، سید حسن نصرالله در کنار مطالعه مستمری که دارد، شب‌ها در منطقه ضاحیه در جنوب لبنان به محله‌ها سرکشی می‌کند و از نزدیک در جریان حوادث و تحولات قرار می‌گیرد و تا اذان صبح به فعالیت‌ و کار مشغول است.

این روزنامه افزود، سید حسن‌نصرالله به صورت نا‌شناس و با تامین امنیت لازم در ساعت‌های شبانه در مناطق مختلف ضاحیه پیاده روی می‌کند و از نزدیک در جریان رویدادهای این مناطق قرار می‌گیرد.

سید حسن نصر الله همواره یکی از اهداف اصلی دستگاه‌های جاسوسی و تروریستی رژیم صهیونیستی به حساب می‌آید. وی در سال ۱۹۹۷ سیدهادی پسر ارشدش را در رویارویی با نیروهای صهیونیستی در جنوب لبنان از دست داد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد