حقایق ارزشمند روزه در حدیث قدسی
یکی از برنامه های مترقی اسلام که ضامن سعادت دنیا وآخرت و بهداشت جسم و تزکیه نفس انسان می باشد روزه است.
ارزنـده تـریـن اثـر هـر عـبـادتـى، هـمـان اطـاعت از دستور خداوند بزرگ است و آثار دیگر به دنبال آن نصیب شخص عابد مى گردد. امّا انسان روزه دار علاوه بر تمام آثار گرانبهایى که از ایـن رهـگـذار بـه دسـت مى آورد، مشمول لطف ویژه الهى مى گردد
حقیقت و ذات این دو جمله چیست؟مگر نماز، فرمان او نیست، چرا نفرموده «الصلوة لى»؟ «الحجّ لى»؟ و «الجهاد لى»؟ اگر این حدیث به دقت بررسی شود، پنج حقیقت را مىتوان در این کلام خداوند مشاهده نمود.
حقیقت اول: ترک شهوات حلال
در هیچ عبادتى ترک شهوات حلال نمىباشد، مانند «مجاهد فى سبیل الله» که در حال جهاد، مىتواند بخورد و بیاشامد و در روز جهاد از غریزه جنسى به طریق حلال بهرمند شود. یابه طور مثال انسانى که مىخواهد عبادت مالى انجام دهد، مىتواند در کنار پرداخت زکات و خمس از همه لذائذ حلال بهرمند گردد. اما روزه دار در هنگام روزه باید در مقابل شهوات، خواستهها، و لذائذ حلال از اذان صبح تا اذان مغرب ایستادگى نماید. مسأله ترک شهوات مسأله عظیمى است. اینکه انسان پنجاه- شصت سال با لذّتها، خواستهها، خوراکىها و آشامیدنىها انس داشته باشد، حالا از او دعوت می شود که سى روز، با همه این لذایذ فاصله بگیرد. این که روزه سبب این کار عظیم است، نشان دهنده ارزش روزه مىباشد.
در هیچ عبادتى ترک شهوات حلال نمىباشد، مانند «مجاهد فى سبیل الله» که در حال جهاد، مىتواند بخورد و بیاشامد و در روز جهاد از غریزه جنسى به طریق حلال بهرمند شود.یابه طور مثال انسانى که مىخواهد عبادت مالى انجام دهد، مىتواند در کنار پرداخت زکات و خمس از همه لذائذ حلال بهرمند گردد. اما روزه دار در هنگام روزه باید در مقابل شهوات، خواستهها، و لذائذ حلال از اذان صبح تا اذان مغرب ایستادگى نماید
حقیقت دوم: معرفت و آگاهى در گرسنگى
طبق آیات قرآن، نهایت شرافت و ارزش، در شناخت، فهم و آگاهى انسان است. «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ» «3»
در قیامت بعد از صف انبیا علیهم السلام عالمان قرار دارند. انسان شکمپرست، «4» نمىتواند اهل معرفت شود، چه معرفت کسبى و چه معرفت الهامى. معرفت کسبى این است که انسان سر کلاس درس برود و تغذیه علمى شود. معرفت الهامى این است که کارى انجام دهد که لیاقت پیدا کند که خدا بدون معلم، بخشى از علم را به انسان الهام نماید. راه رسیدن به معرفت کسبى و الهامى کمخورى مىباشد. ائمه مىفرمایند: «لایدخل حکمة جوفاً ملأ بطناً» «5» حکمت الهى به باطن کسى که دائم شکم او پر است، وارد نمىشود.
کسى که چهل شبانه روز در همه چیز، نه فقط در نیت، در عمل، لقمه، اخلاق، برخورد، خالص شود: «جرت من قلبه على لسانه ینابیع الحکمة» «6»
روزه به انسان زمینه مىدهد و او را براى کسب تعلیمات الهى آماده مىکند. اگر شرایط معنوى روزه رعایت شود، واقعاً قلب انسان آماده گرفتن حکمت الهامى خواهد بود.«وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» «7»
حقیقت سوم: شباهت صفات سلبیه خداوند با روزه
روزه همرنگ خدا است اما حج، جهاد و نماز همرنگ خدا نیست، روزه یک امر غیبى است، یک امر سلبى است؛ یعنى همرنگ با صفات سلبیّه پروردگار است و غیبى است؛ زیرا خدا نمىخوردونمی آشامد، روزه دار هم نمىخوردونمی آشامد ، خداوند اهل شهوت نیست، روزه دار هم در زمان روزه اهل شهوت نیست، این همرنگى را با صفات سلبیّه دارد، انسان هر جایى که نماز مىخواند، همه مىفهمند مشغول نماز خواندن است، در مکه انسان را مىبینند که مشغول مناسک حج است، شخص رادر جبهه مىبینند که براى خدا اسلحه به دست مىگیرد، اما افراد نمىتوانند از روزه یکدیگر با خبر شوند،مىتوانند روزه خود را نگه دارند و اعلان نکنند.پس اینکه مىفرماید: «الصوم لى»؛ یعنى مانند من پنهان است و داراى صفت سلبى است.
حقیقت چهارم: روزه، اعلان محبت واقعى به خداوند
روزه اعلان محبّت واقعى به خدا است، آیا نماز اعلان محبت نیست؟ خیر، نماز منافقین اعلان محبت نیست، آنهادر پوشش نماز مىروند، اما هیچ منافقى در پوشش روزه نمىرود، در تمام ماه رمضانهاى مدینه منافقین مخفیانه غذا مىخوردند و بعد پشت سر پیامبر صلى الله علیه و آله مىآمدند و به عنوان روزه دار اقتدا مىکردند، چون روزه را قبول نداشتند، به خاطر نیرنگ به مسلمین نماز مى خواندند. روزه مختص مۆمن محبّ است، «الصوم لى»؛ یعنى محبت من در این نقطه مىجوشد، آن کسى که عاشق واقعی است، اهل روزه است، کسى که عاشق خداوند نیست، اهل روزه هم نیست .
این معناى «الصوم لى» است که تنها عبادتى که دست غارتگران، بت پرستان و باطل گرایان به آن نرسیده است، که این عبادت براى خدا خالص مانده است. ولى «الصلوة لى»؛ زیرا مشرکین مکه براى بتهاى خود نماز مىخواندند، این ارزش روزه و معناى «الصوم لى» است
حقیقت پنجم: روزه در مذاهب دیگر
ما در هیچ کتاب و روایتى ندیده و نشنیدهایم که عبادت کنندگان معبودهاى باطل، برای معبودشان روزه بگیرند، بت پرست روزه دار در تاریخ نداشتیم، فرعون پرست روزهدار نداشتیم، روزه در مذاهب باطل شرکآمیز و در میان بتپرستان نبوده است. اگر مىبینید یهودى، مسیحى و بودائىها روزه دارند، همه اینها ریشه در بعثت انبیا صلى الله علیه و آله دارند. از چیزهاى دیگر سوء استفاده شده، قربانى کردن یا دور بت طواف کردن، یا در انفاق کردن و نذر کردن براى بت، سوء استفاده شده است، اما روزه فقط براى خدا مىباشد.
این معناى «الصوم لى» است که تنها عبادتى که دست غارتگران، بت پرستان و باطل گرایان به آن نرسیده است، که این عبادت براى خدا خالص مانده است. ولى «الصلوة لى»؛ زیرا مشرکین مکه براى بتهاى خود نماز مىخواندند، این ارزش روزه و معناى «الصوم لى» است.
با این حقایقى که مطرح شد،برترین اثر روزه لطف ویژه الهیست، ارزش روزه را فقط خدا مىداند چه مقدار است، حق همین است که مىفرماید: «الصوم لى» روزه عبادت بکر و دست نخورده و ویژه من است که نتوانستند از این عبادت سوء استفاده کنند. این اصل روزه است.
پی نوشت ها :
1-الکافى: ج4،ص 63، باب ما جاء فی فضل الصوم و الصائم؛ «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَقُولُ الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی عَلَیْهِ.»این حدیث در کتب روایی دیگر با کمی تفاوت ذکر شده است: (اَلصَّوْمُ لى وَ اءَنَا اءَجْزى بِهِ) بحارالانوار، ج 96 ، ، ص 255/ الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة (کلیات حدیث قدسى) ص 319
2-مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، ج7 ، ص503
3- مجادله ،آیه 11
4- بحار الأنوار: ج75،ص 453، باب 33؛ نوادر المواعظ و الحکم: 444؛ عُدَّةُ الدَّاعِی؛ «أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ علیه السلام یَا دَاوُدُ- إِنِّی وَضَعْتُ خَمْسَةً فِی خَمْسَةٍ- وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی خَمْسَةٍ غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُونَهَا- وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ- وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا یَجِدُونَهُ- ..... وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ- وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا فَلَا یَجِدُونَهَا.»
5- عوالى اللآلى: ج1،ص 425، المسلک الثالث فى أحادیث رواها الشیخ؛ «و قال علیه السلام لا تدخل الحکمة جوفا ملیء طعاما.»
6- بحار الأنوار: ج67،ص 242، باب 54، الإخلاص و معنى قربه تعالى؛ « [عیون أخبار الرضا علیه السلام] بِالْإِسْنَادِ إِلَى دَارِمٍ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عز و جل أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ.»
7- بقره ،آیه 269