مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

شهدای گمنام

با گمنامی نامش به عرش رسید شهید گمنام

تنها آمدی، بی‎نام و نشان، کسی ندانست که تو فرزند کدام مادر چشم به راه هستی، اما مادرهای بسیاری در فراق تو ناله سردادند

می‎گویند شهید آورده‎اند، اما نام و نشان ندارد و با گمنامی نامش به عرش رسیده است. 

کس ندانست که مادر او کیست، بی‎گمان تمام شهدا را زهرا(س) مادری می‎کند، همان طور که در کربلا سر ابوالفضل عباس(ع) را به دامن کشید.

ایام فاطمیه مردم شهر گرگان پیکر شهید گمنام 28 ساله را بر روی دوش داشتند و او را برای سفر به بهشت بدرقه کردند.

کس ندانست که مادر او کیست، بی‎گمان تمام شهدا را زهرا(س) مادری می‎کند، همان طور که در کربلا سر ابوالفضل عباس(ع) را به دامن کشید.

این شهید گمنام در روز شهادت 28 سال داشت، مثل مادرش زهرا جوان بود، شوق زندگی بر دل داشت، اما از تمام دوست داشتن‎ها، شوق‎ و جوانی‎اش دست کشید و خود را برای میدان نبرد حق آماده کرد.به یاد مادرش زهرا(س) که مسمار در سینه‎اش را شکافت تا مظلومیت مولایش را فریاد شود، در جبهه حق حضور یافت تا رهبرش تنها نباشد و مظلومیت خاندان نبوت بار دیگر قلب فاطمه را به درد نیاورد.

بر روی شانه‎های شهر ما مردی از دیار نور را تشییع می‎کردند، پیکرش تنها مشتی استخوان بود و پلاکی هم نداشت که بتوان گفت که نامش چیست، برای همین شد گمنام تا فرزند روح‎الله باشد.

مادرش پیکر او را بدرقه نمی‎کرد، سینه چاک، شیون‎کنان به دنبال جنازه پسر مسیر را پا برهنه و دوان دوان طی نمی‎کرد، اما مادرها آمده بودند تا او را مادری کنند.

و از همه مهمتر روزی پیکرش را تشییع کردند که مصادف با ایام فاطمیه بود، ایامی که شیعیان در داغ بانوی عالم و مادر حسنین شیون سر می‎دهند، پیکر این شهید را بر دوش داشتند تا عالم گواه باشد که اگر آن روز مولا را جز فاطمه یاور نبود، جوانان این دیار در هشت سال دفاع مقدس گروه به گروه برای یاوری مولا و به یاد پهلوی شکسته پا به میدان گذاشتند تا دیگر مادری از جفای نامردان زمان پهلو شکسته نشود.

این شهید گمنام گلستان در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی شهر گرگان تدفین شد تا برای جوانان این دیار تلنگر باشد.

بر روی شانه‎های شهر ما مردی از دیار نور را تشییع می‎کردند، پیکرش تنها مشتی استخوان بود و پلاکی هم نداشت که بتوان گفت که نامش چیست، برای همین شد گمنام تا فرزند روح‎الله باشد

و به آنها بگوید آنچه نام او را امروز در عرش بالا برده است، گمنامی اوست، هیچ‌کس نمی‎داند او کیست و اهل کجاست، اما مردم با هدفش او را می‎شناسند.

دنیا انسان‎ها را با نام و قدرت فریب می‎دهد، انسان‎های زیادی به عشق اینکه همه او را نشان کنند و مورد تحسین قرار دهند و نام‎شان بلند آوازه شود از مسیر حق دور می‎شوند، اما آنها که راهشان حق است حتی اگر نامی نداشته باشند و در گمنامی به سر ببرند خداوند آنها را بزرگ خواهد کرد.

و شهدای گمنام حکایت این امر هستند، آنها با گمنامی نامشان تا عرش رفته است.

چرا که روزی که کشورش و مردمش به او نیاز داشتند رفت و امروز درست زمانی که جوانان دیار به او و راه و طریقتش نیاز دارند برگشت.

آن روز با پا می‎رفت، مادرش با قرآن او را بدرقه کرد و امروز با سر نه از تمام وجودش تنها مشتی خاک برگشته و مادرش زهرا او را تا بهشت بدرقه می‎کند.

زیر تابوتش را جوانان گرفته‎اند، جوانانی که شاید چندان از جنگ و جبهه چیزی به یاد نداشته باشند، اما پیکر او بوی خاکریز و سنگر می‎دهد، بوی نجوای دعای کمیل در شب‎های جمعه، بوی حنابندان جوانان با خونشان، بوی عشق و ایثار و عطر شهادتش فضا را عطرآگین ساخته، اگر چه غریب است و گمنام اما خداوند خواست تا او را به نام زیبای شهید بشناسند. و به زیباترین نام زیبنده شد تا دنیا بداند که مردان خدا برای شناخته شدن نیاز به نام ندارند. 

شهدا رفتند تا جوانان امروز برای جنگی بزرگتر مهیا باشند، امروز جنگ افکار است، و دشمن با تیره‎های فساد روح آنها را نشانه رفته است، امروز وجود چنین شهدایی برای ما یک تلنگر است تا از ارزش‎ها فاصله نگیریم و دنیا با نام و شهرت ما را نفریبد.

و به آنها بگوید آنچه نام او را امروز در عرش بالا برده است، گمنامی اوست، هیچ‌کس نمی‎داند او کیست و اهل کجاست، اما مردم با هدفش او را می‎شناسند

و به یاد داشت که در این میدان باید به سلاح ایمان و عشق به قرآن مسلح باشی تا دشمن نتواند به تو غالب شود چرا که اگر در مبانی اعتقادی از دشمن ضربه بخوری جانباز نشده‎ای، ناقص شده‎ای، و اگر مغلوب دشمن شدی شهید نیستی، بلکه تباه شدی تباه!!!

پس امروز جنگی سهمگین‎تر از دیروز در پیش داریم و وجود چنین شهدایی در این میدان ما را یاری‎گر است.

مادر شهدای عالم حضرت زهرا(س) نشانی ندارد که حرم‎اش شود، اما تمام دل‎ها برای فاطمه حرم است و او نیاز به بارگاه ندارد و فرزندان شهیدش نام ندارند اما همه نام‎ها در برابر عظمت راهشان کوچک است، آنها ندای الله‎اکبر بر لب داشتند و مهر فاطمه بر دل و رفتند تا نام‎ها و نشان‎ها در طریقتشان گم شود.

عشق یعنی استخوانی بی پلاک/سال‎ها تنهای تنها زیر خاک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد