ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یادشان بخیر
شهید اسفندیارکیانپور خیلی باصفا بود و همیشه هم با من شوخی می کرد شاید به خاطر اینکه از همه بچه های اون زمون سنم کمتربود. محرم که میشد یه اسفندیار بود و یه انبار و کارهای سیم کشی و سیستم صوتی مسجد . خیلی از وسایل حتی خود انباری مسجد هنوز بوی اسفندیار رومیده شبی که خبرشهادت اسفندیار و چند تا از بچه ها رو آوردن آقای داودی و حاج عیدی وسط مسجد گریه کنان بودند یادمه شهرام آروم آروم نشست و بیصدا گریه میکرد. عجب روزگاری بود .یادشان بخیر
خاطره ارسالی از برادر مهدی محرابی
سلام انشااله شهدا شفیع ما باشند وخداوند ما را بیامورزد وگنه شهدا که آمورزیده شده اند. عزیز واقعا یک بسیجی مخلص و بی ریا بود. این برادران دشت بزرگ همه شان در دوران جنگ در ژایگاه و مسجد خیلی زحمت می کشیدند و واقعا نیروهای مخلصی بودند . خداوند به همشان اجر بدهد .
شاید مصداق واقعی جامانده از قافله یاران من باشم از همه دوستان التماس دعا دارم.
سلام جناب آقای باقر پور ممنونم از ارسال نظرات شما برادر عزیز
شما خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتید. التماس دعا...