ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
چندین سال به تمنای تو بنشسته ام /
بدون رؤیت تو، محو جمالت بنشسته ام
روزها را با یاد تو شب کردم و/همه ی توانم را برای تو جمع کرده ام
گر قابل بدانی و همه کسم شوی/بدان که ذلیلانه به پایت افتاده ام
شبها با هزار شوق که امشب کامروا می شوم/سر بر زمین پست دنیا گذاشته ام
ولی هر صبح با پریشانی برخاستم/که چرا مولای خود را ندیده ام
ترسم از آن روزی که با خود بگویم/جوانی بودم که ناکام از دنیا رفتم
ناکام از چشیدن لعل لبان دوست/که جز از زبان اولیای خدا نشنیده ام
آقا ما را هم نگاهی انداز/که با پریشانی به قدمهایت نظر انداخته ام