مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

زیارت کربلاسه روز در بهشت

سه روز در بهشت 

هتل ما در کربلا نزدیک حرم حضرت ابوالفضل العباس بود جای همگی خالی وقتی چشمم به حرمین افتاد تمام دوستانم رایادکردم .انشالله قسمت شماهام بشه .  

رفتم درحرم مطهر حضرت امام حسین .خیلی ها گفته بودند سلام مارو به آقابرسان سلام همه را رساندم.وقتی چشممان به ضریح شش گوشه میوفته ویادمان بیادکه روی سینه امام حسین فرزندشان علی اصغر شش ماهه و درضلع اضافی علی اکبر هست دیگه چشمها جاری اشگهاست .سمت راست حرم 72 تن که اسامی آنها نوشته شده بود آخرحرم ابراهیم پسرموسی بن جعفر وبعد گودال قتل گاه رازیارت میکنیم . نمی دونم چی بگم یک عمر یاحسین یاحسین گفتیم حالا رفتیم توی حرمش ......... 

  

در آنجا محل قطع کردن دست راست ابوالفضل العباس رازیارت میکنیم . تااینکه 10 دقیقه ای پیاده میرویم تابرسی به نحرالقمه . اینجامحلی است که حضرت ابوالفضل العباس مشگ آب را پرکرد حتی درروایت داریم که ایشان ازبس تشنه بودند بادستهای مبارکشان آب برداشتند که بنوشند اما یادلبهای تشنه علی اصغر شش ماهه امام حسین ویاد 72 تن کردند وآبهارو ریختند ومشگ رابرداشتند وبه طرف خیمه ها حرکت کردند که نانجیب هابه مشگ آب تیرزدند ....... دشمن دیدمشگ را به دست راست گرفتند که ناگهان به دست مبارکشان تیر میزنند. ایشان مشگ آب رابه دست چپ میدهند که آن دست مبارکشان راهم باتیر می زنند ! حضرت ابوالفضل العباس دیگه دست نداره مشگ آب را به خیمه بیاره ایشان مشگ را با دندانهای مبارکشان می گیرند که چندنانجیب لعنت الله علیه به ایشان حمله میکنند وبدن ایشان راقطعه قطعه ........................ 

وقتی به طرف نحرالقمه حرکت میکنیم محل قطع کردن دست چپ ابوالفضل العباس را زیارت میکنیم . 

بعد رفتیم خیمه گاه وبعد طله زینبیه ..............  

 تا بعد...

نظرات 2 + ارسال نظر
رامین یکشنبه 17 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:54 http://ramin500.ir


« گردان پشت میدون مین رسیده و زمین گیر شده بود. چند نفر رفتند معبر باز کنند.

او هم رفت، 15 ساله بود.

چند قدم که رفت، برگشت.

یعنی ترسیده؟! خب! ترس هم داشت!

او اما، پوتین هایش را به یکی از بچه ها داد و گفت؛ تازه از گردان گرفتم، حیفه!

بیت الماله!... پابرهنه رفت! ...

[گل][گل][گل][گل][گل][گل]

همشهری خودت را اماده کن برای 13 ابان فردا اولین جلسه سنگین را داریم

مهدی دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:10

سلام بر زایرکربلا
زیارتهای همگیتان مقبول حق وخوشابحالتان.نمیدانم نام مراهم گفتی یانه به هرجهت شماآنجارفتیدودلهای ماراباخوددربین الحرمین سرگردان گذاشتید که نمیدانستیم به چپ برویم یاراست ....!
ما که سالهاست هوس کربلا داشتیم و داریم اما هنوز لیاقت پیدا نکردیم شمادعایمان کنید بلکه سعادت پیداکنیم .
انشالله با هم به زیارت خانه خدابرویم و کسب فیض نماییم . التماس دعا. یاعلی

سلام برما برادر عزیز
ممنونم از لطف شما
آنجا به یاد همه ای بچه ها بودیم. انشالله قسمت بشود مراسم زیارت عاشورا و هیئت مسجد را درآنجا بر گزار کنیم.
ولی خدایش کربلا قطعه ای از بهشت است. انشالله قسمت بشود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد