مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

رهسپاریم با ولایت تاشهادت

 

منبع وبلاگ کجایند مردان بی ادعا..www.ramin500.ir

نظرات 4 + ارسال نظر
دشت بزرگی پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 16:07

مولا و رهبری عزیز و فرزانه ما هر جا به مقاومت سفارش کرده پیروزیش را نیز ضمانت کرده همچون مختار که گفت اگر مانند روز های اول شمشیر بزنید پیروزید والا...
در جنگ 33 و 22 روزه ی حماس و حزب الله نیز نمود داشت.
مولی در سال 80 فرمودند:«در مقابل مستکبران زمینه ی این وجود دارد که توده های مردم بر روی حرف حق خودشان بایستند و در صورت تحقق این امر زمینه ی ظهور امام زمان (عج) خواهد بود.»
بعد از گذشت نه سال می بینیم حرف آقا به بار نشسته و مردم مسلمان کشورهای مسلمان به پا خواستند و روی حرف حق خو.دشان ایستاده اند که اگر ادامه یابد و قطعا همان میشود که امام خامنه ای در سال 80 فرمودند.
شیطان یک آدم خوب را که می خواهد گول بزند, شاید نه تا کار خوب پیشنهاد بده و به انجام برسونه و دهمی رو یک کار غلط که باعث میشه همهی کارهای خوب تحت الشعاع قرار بگیره و از بین بره.
اکنون ماشاهدیم جریان انحرافی دولت رو جلو انداخت با یک سری کارهای خوب و حالا داره راه خودشو باز میکنه و مردم نیز باید هوشیار باشند و طرف ابلیس سکه رو هم ببینند نه فقط طرف خدای اونرو.
یا مولی.

دشت بزرگی پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 15:56

یادی از مختارنامه
کلیدی ترین دیالوگ سریال مختارنامه کدام بود؟

امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین...
بولتن نیوز: چند هفته ای از پخش آخرین قسمت سریال مختارنامه می گذرد. سریال زیبایی که 40 هفته مهمان خانه های ایرانی ها و حتی برخی کشورهای مسلمان دیگر بود. یقینا شما هم مثل ما هنوز برخی از سکانس ها و دیالوگ های آن را به یاد دارید. اما شاید یکی از اَبَر دیالوگ های این سریال مربوط به سخنان آخرین مختار قبل از شهادتش باشد. دیالوگی که در آن مختار از «تزویر» و «خط نفاق» می گوید. جایی که مختار، زندگی نکبت بار در زیر سایه حکومت زبیریان را هشدار می دهد و مانند مولای خود، مرگ با عزت را بهتر از زندگی با ذلت بیان می کند. اگر چه آنهایی که مختار را تنها گذاشتند حتی نتوانستند به همین زندگی ذلت بار برسند و زبیریان آنها را مانند گوسفندان کشتند.

شاید شنیدن دوباره این دیالوگ بی تناسب با این روزها نباشد. به خصوص که به ایام انتخابات هم نزدیک می شویم.






مختار: لا حَولَ ولا قُوّةَ إلاّ باللّه ؛ دنیا با همه ی عظمت و زیباییش روزی خواهد مرد. و خورشید و ستارگان با همه فروغشان تاریک خواهند شد. کوه ها با تمام بلندا و غرورشان فرو خواهند ریخت و آبی دریاها کدر شده، آبشان به جوشش در خواهد آمد و سبزی جنگلها به سرخی خواهد گرایید. چونان آهن گداخته در کوره ، در چونان هنگامه ای، آدمی مورچه ای را ماند که آب در خانه اش افتاده و او آسیمه سر در پی مأمنی می دود، می دود، می دود... و کجاست جنت المأوی؟ پلی را بین خود و بهشت خدایش مانع می بیند و این پل گاه پهن است و گاه باریک. گاه صاف است و گاه پیچاپیچ. گاه تیز و گاه لغزان. اعمال ما در این دنیا، کم و کیف ما آن را معین می کند. برای حکام جور چونان تار مو باریک است و لغزان و لغزان و لغزان.






آن روز تمام اعضاء و جوارح ما بر عدالت یا بی عدالتی ما شهادت خواهند داد و هیچ عملی ، هیچ عملی هولناک تر از بی عدالتی نیست. شما مدتی زمام امور خویش را به مختار ابوعبید ثقفی سپردید و خواستید در میانتان به عدالت حکومت کند تا آنجا که در توانم بود به طلب حقتان کوشیدم و با آفتهای عدالت خواهی جنگیدم ، من هرچه که بودم و هرچه که هستم خدایم بهتر می داند. بد خواهان کذابم می نامند و ستمکاران دنیا دوست و قدرت طلبم می خوانند. اویی که مبرّا از خطا و گناه است ولیّ و وصیّ خداست ، کتمان نمی کنم که در مسیر قیام گاه پایم لغزیده و گاه دست و زبانم خطا کرده است. گوشهایم گاه نشنیده اند ، چشمهایم گاه ندیده اند. از خدا می خواهم که مرا ببخشد و خدا ارحم الراحمین است ؛ امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است. تزویر با لباس دیانت و تقوی به میدان می آید. تزویر سکه ای است دورو، که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است. عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش. و چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین.

«یا ایّها الّذین امَنوا امِنوا». به شما قول می دهم چنانچه با همان نیات روزهای نخستین قیام شمشیر بزنید پیروزید و بر دشمن مزور غلبه می کنید. در میان شما هستند کسانی که احیانا قصد تسلیم دارند. من بیعتم را از ایشان بر می دارم و اتمام حجت می کنم تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند. پس از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست.


رامین یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:47 http://ramin500.ir


سلام تشکر

امام صادق علیه‏السلام :
خَمسُ خِصالٍ مَن لَم تَکُن فیهِ خَصلَةٌ مِنها فَلَیسَ فیهِ کَثیرُ مُستَمتَعٍ أَوَّلُهَا: اَلوَفاءُ وَالثّانیَةُ التَّدبیرُ وَالثّالِثَةُ الحَیاءُ وَالرّابِعَةُ حُسنُ الخُلقِ وَالخامِسَةُ وَهِىَ تَجمَعُ هذِهِ الخِصالَ، الحُرِّیَّةُ؛
پنج خصلت است که در هر کس یکى از آنها نباشد خیر و بهره زیادى در او نیست: اول: وفادارى دوم: تدبیر سوم: حیا چهارم: خوش اخلاقى و پنجم: ـ که چهار خصلت دیگر را نیز در خود دارد ـ آزادگى.
خصال، ص284، ح33

رامین یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 http://RAMIN500.IR

سلام بردار
درضمن منبع را ریزمطلب میگذارندبدین صورتwww.ramin500.ir


وبلاگهایی زیادی به این نام هستند لصفا اصلاح کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد