ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
در اینجا دوتا فایل که پشت سر هم هستند را براتون میذارم. مادر شهید حقیقی با بیانی زیبا و غراء به بیان خاطرات شهید می پردازد.
این خاطرات از زمان کودکی تا بعد از شهادت ایشان است.
منبع : وبلاگ گروه شهید محمد رضا حقیقی
یکی از سررسید سال 1380 من آخرین صفحه اش عکس این شهید والا مقامه امروز که داشتم خاطرات گذشتمو نگاه میکردم این سررسید رو دیدم صفحات آخر را که مربوط به عکس شهداست نگاه کردم شاید برای هزارمین بار بود که با دقت این عکس رو نگاه میکردم اما باز هم برام تازگی داشت انگار بار اولم بودم. من خیلی دوست دارم خاطرات شهدا را بخوانم یکسالی است که می نویسم اگه امکان داره ایمیلم رو میدم اگه امکان داشت لطفا. خیلی عالی بود یازبینی خاطرات گذشته انسان را به آنچه در گذشته نمیدانسته اما کنارش بوده میرساند. سپاس
سلام
خدا قوت
هر دو فایل یکی هستن!
لطفا درست کنید
یاحق
سلام ممنونم چشم
سلام
لینک شدید.
لطفا ما را با نام گروه شهید محمدرضا حقیقی کینک کنید.
التماس دعا
سلام حاج آقا ممنونم از لطف شما - وبلاگ شما را به نام گروه شهید محمد رضا حقیقی لینک کردیم . التماس دعا...
خدایا مرا ببخش اگر صدایت نمیزنم!
فراموشت نکرده ام...خدایا مرا ببخش اگر چیزی از تو نمی خواهم!
همه چیز را از تو گرفته ام...خدایا مرا ببخش اگر طنابم را گسسته ام!
پوسیده بود محکمترش را می خواهم...خدایا مرا ببخش اگر به سوی دیگری میروم!
در این سو رهیافتگان کمترند...خدایا مرا ببخش اگر خود پرستم!
در وجودم تو را یافته ام...خدایا مرا ببخش اگر به دنیا دل بسته ام!
در شوره زارش رد تو را می جویم...خدایا مرا ببخش اگر چشمانم را بسته ام!
میخواهم امشب خواب تو را ببینم...