مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

حکمت پنهانی بودن شب قدر

 

حکمت پنهانی بودن شب قدر 

در این که شب قدر، بیش از یک شب در سال نیست و در این که آن شب در ماه مبارک رمضان واقع شده است ، نزد ما خلافى نیست، اما در تعیین یکى از شب هاى ماه رمضان ، به عنوان شب قدر، بین علما و دانشمندان ، اختلاف وجود دارد. و همان طور که ((صلوة وسطى )) در بین نمازهاى پنج گانه و ((اسم اعظم )) در میان اسماى الهى و ((ساعت استجابت دعا)) در ساعت هاى روز جمعه و ((ولى خدا)) در بین بندگان و ((رضاى خدا)) در طاعات و ((سخط خود را)) در سیئات گذاشته است(1) و وقت قیام ساعت و هنگام قیام امام زمان (عج ) و وقت مرگ را نیز مشخص نفرموده است - تا اهل معصیت آنها را وسیله نیل به مقاصد خود قرار ندهند - و در مقابل ، مومنان بیشتر مراقب اعمال و رفتار خود باشند و کلیه نمازهاى روزانه را با توجه و دقت کامل انجام دهند و کلیه اسماى الهى را نیز مواظبت کنند و به همه بندگان احترام نمایند و روز جمعه به دعا بیشتر همت گمارند، زیرا:

چه هر گوشه ، تیر نیاز افکنى                        امید است ناگه که صیدى زنى

و قیام قیامت ، مخفى است تا مردم از وقوع ناگهانى او وحشت داشته باشند و شب قدر، نیز مستتر و مخفى است و دقیقا مشخص نیست ؛ اما بى گمان این عدم تعیین به نفع بندگان است و در روایت آمده است که :

"به امیر مؤمنان على (علیه السلام ) گفتند: ما را از شب قدر آگاه کن . فرمود: خالى از این نیستم که آن را بدانم . شک ندارم که خداوند به خاطر کمک کردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام مى کرد، در همان شب عمل مى کردید و در غیر آن شب ، عبادت را ترک مى کردید."(2)

بنابراین شاید حکمت اخفا و مجهول ماندن آن این باشد که مومنان، شب هاى بیشترى را قدر بدانند و به آرزوى درک فضیلت آن به کارهاى نیک و عبادت بیشترى پرداخته و از معاصى و زشتی ها دورى گزینند و در پرستش خداوند تلاش نمایند.(3)

اى خواجه ، چه گویى ز شب قدر نشانى                        هر شب ، شب قدر است ، اگر قدر بدانى

اگر این شب خجسته معین بود، برخى بر اثر توفیق احیاى آن ، مبتلا به عجب و غرور مى گردند و اگر معین نباشد، بر اثر تمرین و مراقبت بیشتر، ملکات فاضله در نفسشان راسخ ‌تر مى گردد و از برکات و پاداش هاى بیشتر بهره مى گیرند

علت دیگر این امر را این گونه گفته اند:

هنگامى که بنده با این که یقین به لیله القدر ندارد و در اطاعت و بندگى ، کوشش و جهدى به سزا انجام داد تا شاید آن شب را درک کند، خداوند متعال در برابر ملائکه به انسان مباهات مى کند و مى گوید:

این همان موجودى است که آنان را مفسد و خون ریز، معرفى مى کردید؛ اینکه تلاش و کوشش او را در شبى که احتمال شب قدر بودن آن مى رود بنگرید و قضاوت کنید که اگر یقین به آن شب داشت ، چگونه اطاعت و بندگى مرا مى نمود؛ در این هنگام روشن شد که : انى اعلم ما لا تعلمون ...(4)

علت دیگر هم این که اگر این شب خجسته معین بود، برخى بر اثر توفیق احیاى آن ، مبتلا به عجب و غرور مى گردند و اگر معین نباشد، بر اثر تمرین و مراقبت بیشتر، ملکات فاضله در نفسشان راسخ ‌تر مى گردد و از برکات و پاداش هاى بیشتر بهره مى گیرند.(5)

استاد على کریمى جهرمى در کتاب حول لیلة القدر وجوهى براى اختفاى این شب ذکر کرده اند، که از آن جمله است :

اگر این شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شان را در نظر مردم نداشت . سیره مردمان بر این است که براى هر چه از دید آنان مخفى است، احترام بیشترى قائلند، چنان که احترام گذارى آنان بر قبور ائمه و اعتاب آن بزرگواران که در مسیرهاى دور و دراز است، بیشتر از قبورى است که در شهر و محل سکونت آنهاست و لذاست که در عزلت، عزت و کرامت است ، اما در معاشرت پیاپى ، ذلت و مهانت .

و در کشکول شیخ بهایى مى خوانیم :

در مشهد رضوى ، در ماه ذى القعده ، سال 1007 این اشعار را گفتم :

تو ز دیو نفس اگر جویى امان                         رو نهان شو، چون پرى از مردمان

چون شب قدر از همه مستور شد                     لاجرم از پاى تا سر، نور شد

اسم اعظم چون کسى نشناسدش                       سرورى بر کل اسما بایدش 

گنج خواهى ، کنج عزلت کن مقام                    واستتر واستخف ، عن کل الاءنام

تا تو نیز از خلق پنهانى همى                         لیله القدرى و اسم اعظمى

شب قدر

در شب دیگر که این اشعار را گفتم ، در خواب دیدم که پدرم رقعه اى به من داد، چون ملاحظه کردم ، دیدم بر بالاى آن این آیه شریفه مرقوم است :

تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین .

شاید هم به منظور تعظیم و بزرگداشت آن ، معین اش نکرده اند تا بندگان خطاپیشه با انجام گناه ، حرمت آن را نشکنند و مورد خشم پروردگار قرار نگیرند.(6)

از ابن عباس روایت کرده اند که جمله لیله القدر سه بار در سوره قدر تکرار شده و مجموع حروف لیله القدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه ، بیست و هفت است ، به همین مناسبت باید شب قدر، شب بیست و هفتم باشد.(7)

در کتاب احکام القرآن ابن عربى معافرى اندلسى مالکى ، درباره تعیین ((شب قدر)) گوید:

شب 27 رمضان ، شب قدر است ، زیرا علما حروف سوره قدر را شمرده اند و چون به کلمه ((هى )) رسیدند، آن را 27 حرف یافتند و دانستند که شب قدر، 27 رمضان است.(8)

البته این روش برداشت از قرآن در نزد مفسران و محققان ما ناصحیح است ؛ دانشمند شهیر شیعه ، مرحوم محمد جواد مغنیه ، پس از نقل این کلام مى گوید:

این نبوغ در استنتاج و این ورع در تفسیر کلام خدا، شى ء عجیب و غریبى نیست از کسى که در مقام تعلیق زدن بر فتواى امام شافعى مى نویسد: ((هذا کلام من لم یذق طعم الفقه )) و نیز در تعلیق بر فتواى امام ابو حنیفه گوید: ((هذا فقه ضعیف .))

هنگامى که بنده با این که یقین به لیله القدر ندارد و در اطاعت و بندگى ، کوشش و جهدى به سزا انجام داد تا شاید آن شب را درک کند، خداوند متعال در برابر ملائکه به انسان مباهات مى کند

در هر حال برخى تصور کرده اند که همه شب هاى ماه رمضان ، احتمال قدر بودن را دارد. و بعضى با استفاده از بعضى روایات ، شب اول و برخى شب هفدهم(9) و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى کرده اند.

جمع کثیرى به استناد روایات فراوان دیگر معتقدند که در دهه آخر ماه رمضان است و این قول ، اتقان بیشترى دارد.

اینک ، به پاره اى روایات که مستند قول اخیر است ، اشاره مى کنیم :

1. حمران از امام پنجم (علیه السلام ) درباره آیه (انا انزلناه فى لیلة مبارکة)(10) مى پرسد. امام باقر (علیه السلام) در جواب مى فرماید:

نعم لیله القدر، فى کل سنه ، فى شهر رمضان ، فى عشر الاواخر؛(11)

بلى ، آن شب قدر است که در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است .

2. پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرمایند:

((التمسوها فى العشر الاواخر؛(12) شب قدر را در دهه آخر ماه مبارک رمضان بجویید.))

3. و نیز نقل است که : رسول خدا اهل خویش را در دهه آخر ماه رمضان بیدار مى کرد.

 

پی نوشت ها:

1. سید محسن امین ، اعیان الشیعه ، ج 1، ص 658، به نقل از نثر الدرر.

2.شیخ عباس قمى ، سفینه البحار، ج 2، ص 411 و بحار الانوار، ج 94، ص 5. شرح نهج البلاغه ، ج 20، ص 154.

3.خطیب شربینى ، تفسیر السراج المنیر، ج 4، ص 567.

4.شیخ طوسى ، التبیان ، ج 1، ص 385؛ التاج ، ج 2، ص 3 و فتح البارى ، ج 4، ص 232.

5.رک : طبرسى ، مجمع البیان ، ج 10، ص 520 و کاشانى ، منهج الصادقین ، ج 10، ص 308.

6.گفتنى است که پیامبر و ائمه طاهرین مسلما زمان شب قدر را مى دانسته اند؛ لذا هنگامى که از امام (علیه السلام ) سوال مى شود که آیا شما مى دانید چه شبى ، شب قدر است ؟ مى فرمایند: چگونه نمى دانیم ، در حالى که ملائکه در آن شب ما را طواف مى کنند! ((رک : تفسیر برهان ، ج 4، ص 488؛ نور الثقلین ، ج 5، ص 639 و بصائر الدرجات ، ص ‍ 221.))

7.سید محمد باقر حجتى ، پژوهشى در تاریخ قرآن ، ص 39.

8.احکام القرآن ، ج 2، ص 239، به نقل مرحوم مغنیه در التفسیر الکاشف ، ج 7، ص 591.

9.این قول در بین برادران عامه مشهور است . رک : التاج ، ج 2، ص 8؛ محمد حسین طباطبایى ، المیزان ، ج 20، ص 474 و طبسى ، زاد المعاد، ص 180.

10.دخان (44)، آیه 3.

11.تفسیر نور الثقلین ، ج 5، ص 621، به نقل از کافى ، ص 157.

12.تفسیر السراج المنیر، ج 4، ص 566 و بحارالانوار، ج 94، ص ‍ 10.

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:36 http://ttsardar.blogfa.com/

کاش در این شبها که قرآن به سر می گذاریم نیزه نباشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد