مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

زندگینامه پاسدار شهید رضا نیک فرجام

 بسم رب الشهدا

زندگینامه پاسدار شهید رضا نیک فرجام   

 

شهدا در تمامی قرون و اعصار بعنوان اسوه و الگو مطح می شوند و انسانها را بسوی خیرها و دوری از بدیها فرا می خوانند. آری سخن از شهید است ؛ سخن از شهیدی عزیزی است که مرد تقوا و فضیلت و اسوه و الگوی صداقت و طهارت است . بی باک مردی که خلوصش در برخوردها؛ محبت های بی دریغش نسبت به پاکان و پایداری و استواریش در حق ؛ در مدت کوتاه و پر بار حیاتش آشکار بوده است سخن از شهید شاهدی است که جسدش را مدتی فرشتگان حراست کردند . ای شهید عزیز چه نیکو ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان را پاسخگو شدی و آنچنان غریبانه شهید گشتی که نه قلم را یارینوشتن و نه زبان را یاری بیان است . مضلومانه جنگیدی و غریبانه شهید شدی . می خواهیم از شهیدی سخن بگوییم و یاد بزرگی را گرامی بداریم که لحظه لحظه حیاتش عشق بود .... 

  

با نگاه اول مجذوب چهره زیبا و دوست داشتنی اش میشدی . آنقدر نسبت به عبادات٬ نماز و روزه اهمیت میداد که نه خدا را با چشم می بیند که ناظر اعمال اوست . با سن کمی که داشت هیچکس در حضورش جرات غیبت کردن نداشت .   

  

 آن شبی که منافقین کوردل مسجد را با بمب ساعتی منفجر کردند اسلحه دار پایگاه امام خمینی (ره) بود و از چند ناحیه شکم مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت و در بیمارستان بقیة الله ( عچ) تهران بستری شد . 

وقتی که مادر عزیزیش به او گفت : چه آرزویی داری ؟ گفت مرا زودتر به مسجد ببرید دوست دارم روی خرابه های مسجد بستری باشم.  

او فقط شانزده سال سن داشت و به عشق شهادت زندگی میکرد . جای جای مسجد صدای سوز مناجات شبانه ای او را شنیده است . به دلیل صغر سن به او اجازه ی حضور در جبهه را نمیدادند و برای آنکه از التماسهای او رهایی یابند مسئول ناحیه بسیج به او گفت : اگر در ۲۰ مکان دیوارهای منطقه را برای شعار نویسی رنگ آمیزی کنی تورا به جبهه می برم .  

از آن پس او فرد دیگری شده بود . تمام فکر و ذکرش انجام این وظیفه بود چنان شور و نشاطی وجودش را فرا گرفته بود که گوئی وعده بهشت به او داد شده است . پس از اتمام کار که با جدیت تمام در ظرف مدت کوتاهی انجام شد جواز اعزام به جبهه را دریافت کرد . در جبهه ساقی رزمندگان اسلام شد و هنگامی که می رفت تا آبی برای همسنگران تهیه کند با انفجار گلوله ۶۰ نقش بر زمین شد و آب فرو ریخت. 

او ساقی جبهه کوشک شهید جاوید رضا نیک فرجام بود که در تاریخ ۲۲/۵/۱۳۶۱ به ساقی دشت کربلا پیوست و در حالی که لبخند زیبائی بر لبلن دائم الذکرش نقش بسته بود بهشتی شد .  

در وصیت نامه اش نوشته بود :  

اگر باشد قرار آخربمیرم                             نمی خواهم که در بستر بمیرم

نظرات 2 + ارسال نظر
غلامرضانجفی سولاری یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 http://yarshida.blogfa.com

راستی محمود تکمیل شده این خاطره در وبلاکم است اگر صلاح دانستی استفاده کن

ممنون

ملتمس دعا

غلامرضانجفی سولاری یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:53 http://yarshida.blogfa.com

سلام

روحشان شاد

رضای عزیز الگوی یک انسان خاص و مراقب بود
کمتر گناه میکرد و دیگران را نیز از گناه باز می داشت

روح مطهرش در اعلی علیین شاد

ممنون مطلب را زدید محمودجان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد