مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران/5 تیر 1360

خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران/5 تیر 1360  

در روز قیامت، طبق تصویرى که قرآن براى ما در سوره‌ى مبارکه‌ى مُلک مى‌کند، در هنگامى که کافران را به عذاب خدا و دوزخ الهى وارد مى‌کنند، ملائکه‌ى خدا از آنها مى‌پرسند «{قالوا} ألم یأتِکُمْ نَذیرٌ»؟ آیا شما که دچار این گمراهى شدید؟ مگر از طرف خدا بیم‌دهنده‌اى به سوى شما نیامد؟ مگر کسى نبود که شما را آگاه کند؟ «قالوا بلى قد جائنا نذیر». آنها مى‌گویند چرا، بیم‌دهنده‌ای از سوى خدا آمد، به ما حقایق را هم گفت، ولى ما او را تکذیب کردیم. بعد از آنى که این گفتگو میان آنها انجام مى‌گیرد خود آن گناه‌کاران و گمراهان دنیا و دوزخیان آخرت مى‌گویند «و قالوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فى أصحابِ السّعیرِ». مى‌گویند اگر ما در دنیا مى‌شنیدیم و تعقل مى‌کردیم، امروز در میان اصحاب دوزخ نبودیم. بلافاصله قرآن درباره‌ى آنها قضاوت مى‌کند؛ مى‌فرماید: «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ» پس خود این‌ها به گناه خودشان اعتراف کردند. «فسحقاً لأصحاب السعیر» یعنى آنهایى که دچار دوزخ شدند، دور باشند از رحمت و فضل خدا.

خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران/5 تیر 1360

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدللَّه ربّ العالمین. الحمدللَّه بجمیع محامده کلها. على جمیع نعمه کلها. و نشهد أن لااله‌الااللَّه وحده لاشریک له کما شهداللَّه لنفسه و شهدت له ملائکته و اولو العلم من خلقه و نشهد أنّ محمّداً عبدُه و رسولُه و صفیّه و نجیبه و حبیبه. صلوات‌اللَّه علیه و على آله و اصحابه؛ سیّما علىٍّ امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و على ‌بن‌الحسین و محمّد بن‌علىٍّ و جعفر بن‌محمّدٍ و موسى‌ بن‌جعفر و على ‌بن‌موسى و محمّد بن‌على و على ‌بن‌محمّد و الحسن ‌بن‌على و الحجّةبن‌الحسن عجل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه و جَعَلَنا من أعوانه و أنصاره و شیعته و صلّ على جمیع الانبیاءِ و المرسلین و صلّ على جمیع الشهداء و الصالحین و صلّ على ائمّة المسلمین و حُماة المستضعفین و هُداة المؤمنین. قال اللَّه الحکیم فى کتابه «و قالوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فى أصحابِ السّعیرِ فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسحْقاً لأصحابُ السّعیرِ».
در روز قیامت، طبق تصویرى که قرآن براى ما در سوره‌ى مبارکه‌ى مُلک مى‌کند، در هنگامى که کافران را به عذاب خدا و دوزخ الهى وارد مى‌کنند، ملائکه‌ى خدا از آنها مى‌پرسند «{قالوا} ألم یأتِکُمْ نَذیرٌ»؟ آیا شما که دچار این گمراهى شدید؟ مگر از طرف خدا بیم‌دهنده‌اى به سوى شما نیامد؟ مگر کسى نبود که شما را آگاه کند؟ «قالوا بلى قد جائنا نذیر». آنها مى‌گویند چرا، بیم‌دهنده‌ای از سوى خدا آمد، به ما حقایق را هم گفت، ولى ما او را تکذیب کردیم. بعد از آنى که این گفتگو میان آنها انجام مى‌گیرد خود آن گناه‌کاران و گمراهان دنیا و دوزخیان آخرت مى‌گویند «و قالوا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فى أصحابِ السّعیرِ». مى‌گویند اگر ما در دنیا مى‌شنیدیم و تعقل مى‌کردیم، امروز در میان اصحاب دوزخ نبودیم. بلافاصله قرآن درباره‌ى آنها قضاوت مى‌کند؛ مى‌فرماید: «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ» پس خود این‌ها به گناه خودشان اعتراف کردند. «فسحقاً لأصحاب السعیر» یعنى آنهایى که دچار دوزخ شدند، دور باشند از رحمت و فضل خدا.

این یک تصویر قرآنى از روز قیامت است. اما اشاره‌ى رسایى است به یکى از اصول اساسى اسلام، که آن عبارت است از اصل تعقل و تدبر. خداى متعال به انسان قدرت تشخیص داده است؛ «تبارک الذى بیده الملک». تا آن جایى که «الذى خلق الموت و الحیاة لیبلوکم أیُّکم أحسن عملا» خدا آفرینش را براى این قرار داد که ببیند چه کسى عمل بهترى دارد. در روایت مى‌فرماید «لیبلوکم أیکم أشد عقلاً» براى این بود که ببیند چه کسى از نیروى تعقل و تدبر بیشتر استفاده مى‌کند.

این قدرت تشخیصى که خدا به انسان داده است، براى شناختن راه خطا و صواب کافى است. هیچ‌کس نیست که بشنود و بیاندیشد مگر آن‌ که مى‌تواند راه خطا را از راه صواب تشخیص بدهد. اساس جامعه‌ى اسلامى هم بر این است که به مردم فرصت فکر کردن داده بشود. یعنى آن‌چه گفتنى است، به مردم گفته شود تا مردم بتوانند در سایه‌ى معرفتى که پیدا مى‌کنند، بنشینند با خود حساب کنند و حق را از باطل تشخیص بدهند. لذا اساس حکومت‌هاى ظالمانه در طول تاریخ بشر و همچنین امروز در دنیا بر این بوده که وسیله‌ى تشخیص حق و باطل، یعنى فکر کردن و اندیشیدن را از مردم بگیرند.

ما، یعنى ملت مسلمان ایران امروز بیش از همیشه محتاج تعلق و تدبریم. یک وظیفه‌ دستگاه‌هاى اداره کننده دارند و آن ارشاد و هدایت مردم است. یک وظیفه مردم دارند و آن شنیدن ارشادها و هدایت‌ها و فکر کردن درباره‌ى آنهاست. دشمن که مى‌خواهد مردم نفهمند، به هر دو ضربه مى‌زند. اوّلاً سعى مى‌کند صداى هدایت‌کننده‌ها را در میان غوغاى تبلیغاتى جهانى گم کند. نگذارد فریاد رساى هادیان امت به گوش مردم برسد. ثانیاً سعى مى‌کنند مردم را از شنیدن باز بدارند، یعنى گوینده‌ها را تخطئه مى‌کنند. تبلیغات را دروغ وانمود مى‌کنند. براى این ‌که ایمان مردم از آن‌چه هادیان و منادیان حق بیان مى‌کنند، سلب شود و مردم باور خود را به گفته‌ى دل‌سوزها از دست بدهند. این کار در همه‌ى تاریخ انجام گرفته، امروز هم در ایران و در جو انقلابى جامعه‌ى ما، هم‌چنین در سطح جهان انجام مى‌گیرد. من با طرح این مسأله اوّلاً یکى از اصول اسلامى را اعلام مى‌کنم تا همه‌ى شما مردم براى امروز و براى همیشه بدانید که حکومت اسلامى آن حکومتى است که مردم را به فکر کردن دعوت مى‌کند، و هدایت ذهن مردم را به عهده مى‌گیرد. مردم را سرگرم هواها و هوس‌ها و سخنان بى‌ارتباط به سیاست و زندگى مشغول نمى‌کند. سرگرم نمى‌کند.

ثانیاً در جامعه‌ى اسلامى مردم در مقابل کسانى قرار مى‌گیرند که آنها مى‌خواهند مردم نشنوند صداى هادی‌ها و منادی‌ها را. امروز در جو ایران این اصل اساسى نظام اسلامى به شدت از سوى دشمنان مورد تهدید قرار مى‌گیرد. دشمن با یک انقلاب عظیم مردمى و ضد شرق و غرب روبه‌رو شده. این انقلاب را چگونه خنثى کند و از بین ببرد؟ انقلاب ما بر روى دوش مردم قرار دارد، چگونه مردم را از این انقلاب دل‌سرد بکند؟ براى این‌ که مردم از محور انقلاب دور بشوند، خیلى راه‌ها را دشمن تا کنون پیموده است. امروز شیوه‌ى دشمن این است که نگذارد مردم درباره‌ى حوادثى که در ایران و نسبت به اسلام در حال انجام شدن است، فکر کنند.
شما در این هفته‌اى که گذشت و به طور کلى در این ماه‌هاى اخیر حوادث عظیم و مهمى را گذرانیده‌اید. این حوادث هر کدامى در طول تاریخ، اگر یکى از این حوادث در تاریخ ملتى واقع بشود، به عنوان یک نقطه‌ى برجسته خواهد ماند. شما در طول چند ماه، متعددى از این حوادث را گذرانیده‌اید و در تمام این حوادث موفق هم بوده‌اید. این براى دشمن غیر قابل تحمل است. براى این ‌که این پیروزى و موفقیت براى جامعه‌ى ما نماند، دشمن سعى مى‌کند جامعه‌ى ما را از راه جلوگرفتن از نیروى فکر و اندیشه‌ى آنها به بى‌تفاوتى بکشاند. ما از مردم مى‌خواهیم بشنوند و فکر کنند. این چیزى است که اسلام از مردم مى‌خواهد. دشمن از مردم مى‌خواهد که به سخن افراد دل‌سوز و هدایت‌کننده گوش ندهند و درباره‌ى آن فکر نکنند. چطور دشمن این کار را انجام مى‌دهد؟ از راه ایجاد غوغا این کار را انجام مى‌دهد. دشمن مى‌خواهد با ایجاد جو غوغا و تشنج، حالت تعقل را از مردم بگیرد.

یک حرکت انقلابى عظیم در جامعه به وجود آمد بر مبناى تشخیص و فکر، و آن حرکت عبارت بود از عزل بالاترین مقام اجرایى دولت جمهورى اسلامى. این یک کار بى‌سابقه است. یک جراحى حساس و دقیقى است که در هر جاى دنیا مى‌خواست اتفاق بیفتد، با خون‌ریزى شدیدى توأم بود، اما دست نیرومند انقلاب این جراحى را به شکلى انجام داد که هیچ خون‌ریزى نداشت. ضد انقلاب این را تحمل نمى‌تواند بکند. چه کار مى‌کند؟ سعى مى‌کند جو غوغا و تشنج در جامعه به وجود بیاورد تا این جراحى موفقیت‌آمیز را در دنیا، همچنین در داخل کشور ناموفق جلوه بدهد. گروهک‌هاى بدنام و بدسابقه به عنوان دفاع از عضوى که جراحى شده و بیرون انداخته شده، وارد خیابان‌ها مى‌شوند، غوغا به راه مى‌اندازند، آدم مى‌کشند، شعار ضد اسلام و مسلمین مى‌دهند، با مردم بى‌سلاح روبرو مى‌شوند، جوان‌هاى مؤمن را نشانه مى‌کنند و بر روى او مى‌ریزند و با انواع سلاح‌هاى سرد و گرم شکم مى‌درند، سر مى‌برند، براى این‌ که جو را متشنج کنند. مردم وقتى که در جو غوغا و تشنج قرار گرفتند، فرصت فکر کردن از آنها گرفته مى‌شود. عده‌اى در صدد مقابله‌ى با غوغا بر مى‌آیند، عده‌اى از غوغا کناره مى‌گیرند، آن حالتى که اسلام براى مسلمان‌ها مى‌پسندد از بین مى‌رود. حضور مردم در صحنه، دشمن را آن‌قدر ناراحت و عصبانى کرده که مى‌خواهد این حضور را با شکل بدى پایان بدهد. این جاست که ما باید هوشیار باشیم.

این گروهک‌هایى که امروز به نام دفاع از فلان و بهمان یا به نام حمایت از خلق، جان مردم را تهدید مى‌کنند، این‌ها از نظر ملت و از نظر تاریخ و از نظر اسلام محکومند. اوّلاً با تبلیغات دروغین و اشاعه‌ى حرف‌هاى خلاف واقع، مردم را از رسیدن و اندیشیدن در واقعیات و حقایق مانع مى‌شوند؛ این ضد اسلام است. ثانیاً با مردم بى‌پناه روبه‌رو مى‌شوند. ثالثاً به هدف‌هاى قدرت‌هاى استکبارى جهانى کمک مى‌کنند. این‌ها -به شرحى که حالا ان‌شاءاللَّه تا حدى که وقت دارم عرض مى‌کنم- خودشان را در تاریخ و در میان کسانى که در آینده هم درباره‌ى این مسائل فکر کنند، محکوم مى‌کنند و محکوم کردند.

من در این فرصت، به مناسبت این‌ که مى‌دانم عده‌ى کثیرى از این افراد ساده‌لوحى که در دام تبلیغات آنها افتاده‌اند، از حقیقت خبر ندارند، به گوششان نرسیده است، در این تریبون مقدس دو سه خطاب مى‌کنم. چون این جوان‌هایى که در رابطه با مسائل هفته‌ى گذشته تعدادى بوسیله‌ى دستگاه‌هاى قضایى بازداشت شدند، وقتى براى بعضى از آنها مسائل بیان شد، متنبه شدند و لذا آزاد هم شدند، اما بعضى هم آن‌چنان تحت تأثیر این تبلیغات محکم و پا بر جا بر جهالت و ضلالت خودشان ایستادند که حتى حاضر نیستند بشنوند و فکر کنند. این‌ها همان‌هایى هستند که در قیامت تأسف خواهند خورد و خواهند گفت «لو کنا نسمع أو نعقل ما کُنّا فى أصحاب السعیر»؛ تأسف مى‌خورند که اگر گوش مى‌کردیم و فکر مى‌کردیم، امروز در شمار اصحاب دوزخ نبودیم.

من خطاب اولم به سران این گروهک‌هاست؛ مخصوصاً سران منافقین که نام مجاهدین را بر روى خود نهاده‌اند. من این سران را مى‌شناسم، سوابق آنها را مى‌دانم، ضعف‌ها و خصلت‌هاى روانى آنها را از نزدیک لمس کرده‌ام. خود آنها هم مى‌دانند که ما آنها را به خوبى مى‌شناسیم. من به آنها مى‌گویم شما خودتان را در تاریخ رسوا کردید، زیرا حرف‌هاى خودتان را تخطئه کردید. مگر قرآن نمى‌گوید «یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا عدوّى و عدوّکم أولیاء» یعنى اى مردمى که ایمان آوردید، دشمنان من و دشمنان خودتان را با خودتان دوست و هم‌پیمان قرار ندهید. مگر شما ادعا نمى‌کنید که تابع قرآنید؟ چرا شما با گروه‌هاى ضد خدا هم‌دست و هم‌پیمان مى‌شوید؟ براى خاطر خوش کردن دل «پیکار» و «فدایى» و «دموکرات» حاضرید دل جوان پاسدار را بشکافید؟ نشنیدید که در راهپیمایى دیروز مهاباد دموکرات‌ها چه جنایتى کردند؟ یک پاسدار شهید مهابادى جنازه‌اش بوسیله‌ى مردم تشییع مى‌شد و مردم بر علیه دموکرات‌ها شعار مى‌دادند. احزاب وابسته‌ى به دموکرات از روى پشت بام‌هاى شهر مهاباد تشییع‌کنندگان را به رگبار بستند؛ چند نفر کشته شدند. این‌هایند آن کسانى که شما با آنها هم‌پیمان و دوست هستید. اى آقایان سران مجاهدین! این بر خلاف قرآن نیست؟ شما با پیکاری‌ها و با چریک‌هاى فدایى خلق که سلاح به دست مى‌گیرند و علناً و صریحاً ضد اسلام حرکت مى‌کنند، در این جریانات اخیر دوست و هم‌پیمان شدید. این بر خلاف آیه‌ى «یا ایّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا عدوّى و عدوّکم أولیاء» نیست؟

تاریخ شما را محکوم مى‌کند. حالا شما به فرض، چهارتا جوان خردسال ساده‌لوح را فریب دادید، براى همیشه و براى همه‌ى مردم که این فریب ممکن نیست. شما خیال مى‌کنید به عنوان یک گروه انقلابىِ اسلامى در تاریخ مى‌مانید؟ اشتباه کرده‌اید، کور خوانده‌اید، شما به عنوان یک گروه منافق که ادعاى اسلام مى‌کند، اما بر خلاف صریح آیه‌ى قرآن رفتار مى‌کند، در تاریخ ثبت مى‌شوید.

ثانیاً شما على‌رغم ادعاى مسلمانى، از روش‌هاى غیر اسلامى استفاده مى‌کنید. روش اسلامى بحث و موعظه است. روش اسلامى نصیحت و توصیه‌ى به خیر است. روش اسلامى ریختن در خیابان و کشتن دختر و پسر مسلمان نیست. چرا شما با روش‌هاى غیر اسلامى عمل مى‌کنید و علناً مى‌گوئید ما با اجازه‌ى ملت ایران مى‌خواهیم مقاومت کنیم. با اجازه‌ى ملت ایران در مقابل کى مى‌خواهید مقاومت کنید؟ در مقابل ملت ایران؟ آیا این حکومت مطابق با محبت و عشق این ملت نیست؟ این حکومت مردمى نیست؟ این حکومت و این مجلس شوراى اسلامى را همین مردم سرِ کار نیاوردند؟ امام امت در قطره قطره خون دل این مردم و خونى که در رگ‌هاى این مردم جارى است، نفوذ و تأثیر محبت‌آمیز ندارد؟ شما در مقابل امت و امام قیام مى‌کنید، آن وقت از ملت اجازه مى‌خواهید؟ شما با کى مى‌جنگید و به نفع کى مى‌جنگید؟ چرا در مقابل جمهورى اسلامى که با شرق و غرب و قدرت‌هاى بزرگ درافتاده، مقاومت مى‌کنید؟ آن آقاى یاوه‌گویى که امر به مقاومت مى‌کند و شما که به بهانه‌ى حرف او به خیابان‌ها مى‌آئید، شیشه‌هاى مغازه‌ها را مى‌شکنید و جوان و دختر و پسر را با تیغ موکت‌بُرى شکم مى‌درید و سر مى‌برید، شما بر طبق چه معیار اسلامى حرکت مى‌کنید؟

ثالثاً شما مى‌گفتید ما یک گروه مترقى و انقلابى هستیم و با این شعار با چیزى که اسمش را ارتجاع مى‌گذارید، مى‌جنگید. من از شما سؤال مى‌کنم، آیا گروه‌هاى انقلابى مسلمان و غیر مسلمان ادعاى انقلابى‌گرى را از شما باور مى‌کنند، در حالى که شما با جناح و جریان گرایش‌دار به غرب و وابسته‌ى به غرب این همه لاف دوستى و محبت مى‌زنید؟ با توده‌هاى انقلابى مردم در مى‌افتید. با جوان‌هاى انقلابى‌اى که در مرزها جانشان را دارند در راه خدا مى‌دهند، در مى‌افتید. به حساب و به نفع جریان متمایل به غرب، اسم خودتان را مى‌گذارید انقلابى؟ از شما کسى باور نخواهد کرد.

رابعاً شما با این دولت و حکومت که در مى‌افتید، هیچ بهانه‌اى ندارید. لذا مى‌گوئید با ارتجاع در افتاده‌ایم. اگر بهانه‌ى دیگرى داشتید، اگر خیانتى دیده بودید، اگر فسادى دیده بودید، اگر سوء استفاده‌اى در رهبران و سران این جمهورى دیده بودید، آن را صد برابر بزرگ مى‌کردید، اما ندیدید. مى‌خواهید هم به میل اربابانتان با حکومت بجنگید، بهانه مى‌خواهید، بهانه را ارتجاع مى‌آورید. کجاى این حکومت ارتجاع است؟ ارتجاع با منطق کى‌؟ آیا ارتجاع با منطق اسلام؟ یا ارتجاع با منطق کمونیسم؟ ارتجاع با منطق اسلام یعنى رجوع کردن از اسلام به کفر، این معنى ارتجاع است. ارتجاع در منطق اسلام یعنى ارتداد؛ «ذلک بِأَنَّهُم آمَنوا ثُمّ کَفَرُوا». این ارتجاع است که اول انسان به خدا ایمان بیاورد بعد کفر بورزد، این را مى‌گویند ارتجاع. خب ببینید شما مرتجعید با این حساب یا دولت جمهورى اسلامى؟ دولت جمهورى اسلامى دارد به سوى هدف‌هاى اسلامى با سرعت پیش مى‌رود. شما هستید که بعد از آنى که از پدر و مادرهاى مسلمانى متولد شدید، به طرف کفر رفتید. کتاب‌هاى شما در دست است. مبانى مارکسیستى و الحادى و کفرآمیز در حرف‌ها و کتاب‌ها و عمل شما مشهود است. شما مرتجعید. شما مرتدید. شما هستید که در زندان و در خارج زندان بارها و بارها دوریتان از اسلام بر عناصر مبارز انقلابى مسلمان ثابت شد. بهانه‌ى ارتجاع را به دست مى‌گیرید که با جمهورى اسلامى بجنگید؟ اشتباه کرده‌اید. کور خوانده‌اید.

این شواهد محکومیت شماست که همه‌ى دنیا و همه‌ى تاریخ در آینده به این‌ها خواهند رسید. شما نامتان هم در تاریخ نمى‌ماند، اما اگر بماند با لعن و نفرین همگانى خواهد ماند. براى خاطر این ‌که یک انقلابى با این همه خونِ دل پیروز شد و امامى و رهبرى با چهره‌ى استثنائى در تاریخ ما این انقلاب را هدایت کرد و امتى با این رشادت و این از خود گذشتگى پایه‌هاى این انقلاب را با همه‌ى موجودى خودش مستحکم کرد، آن وقت شما چهار نفر خودخواهِ جاهل جاه‌طلب پرمدعا آمده‌اید دارید محصول این همه تلاش و کوشش را مى‌خواهید مورد تهدید قرار بدهید و مزاحمت مى‌کنید و ایذاء مى‌کنید. تاریخ به شما لعن و نفرین خواهد فرستاد؛ مطمئن باشید.

یک خطاب من هم به جوانان و نوجوانان دختر و پسر فریب‌خورده است که هشتاد درصد این گروه‌ها را این‌ها تشکیل مى‌دهند. به آنها مى‌گویم اى جوانان ساده‌دل مستمند مستضعف فکرى! گوش کنید و فکر کنید. آنها به شما گفته‌اند گوش نکنید به این حرف‌ها، اما قرآن به شما مى‌گوید گوش کنید. اگر امروز به این حرف‌ها و به سخن نصیحت‌کنندگان گوش ندادید، فردا در دوزخ خواهید گفت «و لو کنّا نسمع أو نعقل ما کنّا فى اصحاب السّعیر». تأسف خواهید خورد. خواهید گفت اگر گوش مى‌کردیم و فکر مى‌کردیم، امروز جاى ما این‌جا نبود. سازمان به شما مى‌گوید گوش نکنید، قرآن به شما مى‌گوید گوش کنید و بیاندیشید. این مطالبى را که من امروز به اختصار گفتم، مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهید. سازمان شما یا سازمان‌هاى شما چرا با یک جمهورى که با امریکا و شوروى مى‌جنگد، این‌طور مقابله مى‌کنند؟ چرا در مقابل امام امت و در مقابل آحاد امت مى‌ایستند و نام خودشان را مدافع خلق مى‌گذارند؟ چرا در حالى که قرآن به آنها مى‌گوید که با کفار قطع رابطه کنند، با پیکارى و فدایى و دموکرات و سلطنت‌طلب و انسان‌هاى دژخیم‌صفت هم‌پیمان مى‌شوند؟

این بمب کارگذاشته شده‌ى در راه‌آهن قم را که چند شهیدِ محروم داشت، کى گذاشت؟ اگر شما خودتان گذاشتید که محکومید، اگر دوستان شما هم گذاشتند، شما محکومید و نمى‌توانید بگوئید دوستان شما نگذاشتند. اگر راست مى‌گوئید، محکوم کنید. اگر شما از این خراب‌کاری‌ها خوشتان نمى‌آید، چرا یک‌بار در این مدت امریکا را محکوم نکرده‌اید؟ یک‌بار صدام را محکوم نکرده‌اید؟ یک‌بار خراب‌کارها را محکوم نکرده‌اید؟ یک‌بار سلطنت‌طلب‌ها را محکوم نکرده‌اید؟ افتاده‌اید به جان دولت جمهورى اسلامى. آیا دلیلى واضح‌تر از این بر این ‌که شما آلت دست سیاست‌هاى بزرگ شرق و غربید؟ بچه‌هاى جوان غافل ساده‌دل! فکر کنید و گوش کنید.

یک خطاب هم به پدر و مادرها دارم. اى پدران و مادران! مواضب بچه‌هایتان باشید. دولت جمهورى اسلامى اگر در مقابل موج‌هایى که از خارج هدایت مى‌شود مقاومت نکند، به جان این امت ظلم کرده. باید مقاومت کند. دادگاه‌هاى انقلاب اگر نسبت به متجاوزان به حیثیت جمهورى اسلامى و قیام‌کنندگان علیه حکومت اسلام و قرآن قاطعیت به خرج ندهند، خیانت کرده‌اند. تاریخ از آنها سؤال مى‌کند. اگر دادگاه‌هاى انقلاب و دستگاه‌هاى اجرایى و قضایى امروز این سرانگشتان فاسد و پلید را قطع نکنند، فردا دوست و دشمن آنها را ملامت مى‌کنند. کسى هیچ دستگاهى را مدح و ثنا نخواهد گفت به خاطر کوتاه‌آمدن در مقابل یک دشمن مخرب. باید قاطعیت به خرج بدهند. پدرها! مادرها! بچه‌هایتان را مراقبت کنید. نگذارید در دمِ موج خشم و عصیان این مردم قرار بگیرند. نگذارید در مقابل دولت جمهورى اسلامى واقع بشوند. آنها را به شنیدن و به فکر کردن امر کنید.

خطاب آخر من هم به ملت ایران، مخصوصاً به فداکاران، به شما جانبازان انقلاب، به شما معلولین انقلاب، به شما سربازانى  که از جبهه‌ها نامه مى‌نویسید و آن جمعى که از جبهه‌ى رقابیه‌ى اهواز براى من نوشتند که ما در خط ولایت فقیه تا آخرین قطره‌ى خونمان هستیم و آن جمعى که از آبادان به من خبر دادند که از وقتى که امام فرماندهى کل قوا را خودشان در دست گرفتند، روحیه‌ى ما چند برابر شده، پیش‌رفت کرده‌ایم، خوشحال هستیم، مایلیم که تعرض کنیم، و به همه‌ى رزمندگانى که در جبهه‌ها مى‌جنگند، به تمام عناصر ارتش شریف جمهورى اسلامى و سپاه پاسداران انقلاب و همه‌ى عناصر رزمنده و همه‌ى ملت. یک خطاب هم به شما دارم، شما بدانید و مى‌دانید که «وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَاللَّهُ» و «یُریدُون لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأفْواهِهِم و اللَّهُ مُتِمُّ نورِهِ». این‌ها مى‌خواهند با پف دهانشان چراغ منوّر و نورافکن تابان الهى را خاموش کنند، اما اشتباه کرده‌اند. نور خدا باقى است، قدرت جمهورى اسلامى رو به گسترش است.

امروز دنیا از رشد شما مردم، از آگاهى و قدرت انقلابى شما مردم در تعجب و حیرت است. شما مى‌توانید یک جراحى عظیم بکنید، یک جراحى مغز بکنید، یک مغز فاسد را بردارید و دور بیندازید و خون‌ریزى هم نشود. دنیا در مقابل این رشد ملت ایران و این روحیه‌ى انقلابى متحیر و مبهوت است. این تحرکاتى که مى‌بینید، این سر و صداهاى کودکانه اصلاً و ابداً نمى‌تواند تأثیرى در روند انقلاب ما بگذارد.

و اى نیروهاى رزمنده! ملت هم‌چنان پشتیبان شماست. ماه رمضان نزدیک است؛ ماه خدا، ماه عبادت، ماه ضیافت الهى، ماه تطهیر دل، ماه تطهیر روح. اى مرد و زن مسلمان! با پیروى از تقوا و زنده کردن یاد خدا به استقبال ضیافت الهى برویم. در ماه رمضان باید ما هم ایمانمان، هم صبر و استقامتمان، هم معرفتمان بالا برود. پروردگارا! ما را آماده‌ى قدوم در میهمان‌سراى رمضان بگردان. پروردگارا! وحدت و یک‌پارچگى این امت مؤمن و نمازگذار را حفظ کن. پروردگارا! دست دشمنان را از جان این ملت قطع کن.

الّلهمّ اغْفِر لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤمِناتِ وَ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلمات الأحیاءُ مِنْهُم وَ الأموات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد