مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

یافاطمه الزهرا(س)

السلام علیک یابزعه خیرالورا یافاطمه الزهرا(س) اغیثینی
در سال 1364 شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در تبلیغات جبهه و جنگ رفته بودم تا از امکانات تبلیغاتی جنگ برای یگان مربوطه ایکه در آن جبهه بودم مقداری سهمیه بگیرم .
مسئول مربوطه نبود مقداری معطل شدم . نهار را همانجا مهمان شدم ! تا آمدم بخودم بجنبم عصر شده بود . حاج صادق آهنگران آمد خوش و بشی کردیم و معلوم شد شب شهادت بی بی در لشکر 17 علی ابن ابیطالب(ع) مراسم دعای توسل دعوت شده است .
 متن ارسالی از برادر غلامرضا نجفی

هنگام خداحافظی گفت : اگر مایلی تا با هم برویم و من خسته هستم و دعا را باهم بخوانیم . با خوشحالی پذیرفتم و عازم شدیم . به منطقه عملیاتی و یگان لشگر رسیدیم . مرحوم فخرالدین حجازی آنجا بودند . ایشان خیلی به جبهه ها برای روحیه رزمندگان سرمی زدند . نماز مغرب و عشا را خواندیم و به حسینیه لشگر جهت مراسم رفتیم .
بسیجی ها با دیدن  حاجی شوق زده شدند و  بطرف سن حمله ور شدند و تمام سن را که با نئوپان درست شده بود شکستند ! پیشانی حاجی مقداری خراش برداشت و خون آمد . بهر شکل بود حاج صادق را از دست بسیجیان عاشقش رهائی دادند .
فرمانده لشگر خیلی عذرخواهی کردند و بناچار مراسم در میدان صبحگاه لشگر آماده برگزاری شد . صدها بسیجی و رزمنده عاشق از لشگر 17 علی ابن ابیطالب و یگانهای اطراف که متوجه حضور حاجی شده بودند خود را به محوطه صبحگاه لشگر رساندند .
حاج صادق با نوای ملکوتی اش شروع به خواندن کردند و اشکها از رزمندگان گرفتند و چون شب شهادت مادر رزمندگان حضرت زهرا (س) بود روضه  مفصلی خواندند و حقیر هم توفیق داشتم مقداری از دعا را به ایشان کمک کردم و دعا را به اتمام رساندم تا حاجی بتواند از لشگر خارج شود !
به مقر فرماندهی لشگر رفتیم تا استراحتی بکنیم . اما بسیجی ها دست بردار نبودند شب شهادت بی بی آنها را از خود بیخود کرده بود آمدند و گفتند حاجی ما را ببر به تشییع جنازه زهرا(س) !
اشک در چشمانمان حلقه زد . مگر میشود دل صدها بسیجی عاشق را شکست ؟ دسته عزاداری تشکیل شد و به سر و سینه خود می زدند و به کمک مولای متقیان به تشییع جنازه مادرشان پرداختند .
این مراسم تا حدود ساعت 5/2 بامداد با شور وحال وصف ناشدنی ادامه داشت .              

  واقعا همه چیز بچه های جنگ یه طور دیگه بود .
خدا میدونه چندتاشون پیش خدایند و توفیق شهادت نصیبشون شد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد