مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

بیانات مقام معظم رهبری

بیانات مقام معظم رهبری  

در دیدار شرکت‌کنندگان درکنفرانس وحدت اسلامی

در جمع علماء و مسؤولین شرکت‌کننده در بیست و چهارمین دوره این کنفرانس بین‌المللی 
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌
خیلى لذت بردیم از بیانات برادران عزیز. اى کاش وقت بیشتر میبود و میتوانستیم از بیانات دیگر برادران هم استفاده کنیم. وقتى این حرفها را از شما میشنویم، بار دیگر عظمت اسلام، فراگیرى اسلام و پیروزى اسلام برایمان مجسم میشود.

 

این دیدارِ امروز و جلسات شما به عنوان وحدت تشکیل شده؛ اتحاد دنیاى اسلام و وحدت بین مسلمین. البته وحدت، مسئله‌ى اصلى است. اگر اتحاد بین مسلمین به صورت واقعى و به معناى حقیقى تحقق پیدا کند، اکثر مشکلات مسلمین برطرف خواهد شد. و باید همه تلاش کنیم، ما هم باید تلاش کنیم که ان‌شاءاللَّه دلها به هم نزدیک شود؛ نه فقط زبانها. وقتى دلها به یکدیگر نزدیک شد، دستها و عملها هم به یکدیگر نزدیک خواهد شد.

امروز دنیاى اسلام در یک مقطع تاریخى قرار دارد؛ ما این مقطع را باید بشناسیم، ما از این مقطع نباید غفلت کنیم. در این سى سال گذشته - بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران - هرگز چنین وضعى در دنیاى اسلام پیش نیامده است. اینکه میگوئیم یک مقطع است، معنایش این نیست که در طول این سى سال دنیاى اسلام آرام بوده، ساکت بوده، بى‌تفاوت بوده؛ نه. من اعتقادم این است و واقعیت قطعاً همین است؛ در طول سالهاى متمادى، حرکت بزرگان، حرکت مصلحان، خون فداکاران، تعلیمات اصحاب فکر، و در نهایت انقلاب اسلامى ایران، در دنیاى اسلام تأثیر گذاشته است؛ دلها را منقلب کرده، جهتها را نشان داده و بتدریج انگیزه‌ها متراکم شده و در یک فرصتى حالا این انگیزه‌ها دارد بروز میکند. این مقطع، مقطع مهمى است؛ هم میتواند به حل مشکلات دنیاى اسلام منتهى شود، و هم اگر این مقطع را درست نشناسیم و از آن بهره‌ى صحیح را نبریم، ممکن است مشکلات دیگرى را براى ما خلق کند.

آنچه اتفاق افتاده، حرکت میلیونى مردم در صحنه است؛ این بى‌نظیر است. در جمهورى اسلامى این حرکت بود که توانست ایران را نجات دهد. اگر به جاى میلیونها مردم، احزاب و گروه‌ها و شخصیتها و اینها وارد میدان میشدند، این تأثیر اتفاق نمى‌افتاد. اثرى در حضور میلیونى مردم هست که در هیچ چیز دیگر آن اثر نیست. البته حضور میلیونى مردم جز با ایمان قلبى امکان‌پذیر نیست. اولاً بیایند، ثانیاً تا حصول نتیجه در صحنه بمانند، ثالثاً آن نتیجه را حفظ کنند؛ اینها ایمان اسلامى، ایمان مذهبى لازم دارد.

اینجا از انقلاب کبیر فرانسه اسم آورده شد. انقلاب کبیر فرانسه یک حرکت مردمى بود و به پیروزى رسید؛ اما آن پیروزى محفوظ نماند. در سال 1789 انقلاب کبیر فرانسه اتفاق افتاده؛ در سال 1800 - یعنى یازده سال بعد - حکومت سلطنت بار دیگر در فرانسه به وجود آمده؛ یعنى ناپلئون سر کار آمد؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا! بعد هم ناپلئون مُرد و همان خاندانى که با انقلاب کبیر فرانسه رفته بودند، دوباره سر کار آمدند؛ یعنى بوربن‌ها. و سالها طول کشید، تا سال 1860، و سلسله‌ى سلاطین در فرانسه همین طور دست‌به‌دست شدند. پس انقلاب به وسیله‌ى مردم پیروز شد، اما مردم نتوانستند انقلاب را نگه دارند؛ این خیلى مطلب مهمى است. ما توانستیم انقلابمان را نگه داریم، به برکت ایمان، به برکت اسلام، به برکت دمیدن پى‌درپى روح قرآن در کالبد این مردم و در دلهاى این مردم. این است که میتواند بقاء حرکتها را و تداوم آنها را و پیروزى آنها را تضمین کند؛ این باید اتفاق بیفتد.

 امروز مردم توى صحنه‌اند؛ در مصر، در تونس و در بعضى از نقاط دیگر؛ این باید هدایت شود. دشمنان سعى میکنند این حرکت را غیر اسلامى نشان دهند؛ این خطاست؛ قطعاً اسلامى است؛ گذشته‌ى مصر این را نشان میدهد؛ حرکت امروز مصر هم این را نشان میدهد؛ شعارهاى مردم، حضورشان در نمازجمعه، اینها را نشان میدهد. بنابراین قطعاً اسلامى است؛ اگرچه دشمنان سعى میکنند نگذارند که این اسلامى بودن در مصر یا در جاهاى دیگر تثبیت شود. این حرکت را باید تقویت کرد.

 اساس مشکل در دنیاى اسلام، آمریکاست. حضور مستکبرین و مستعمرین در دنیاى اسلام، همیشه بیشترین و بزرگترین ضربه را به هویت اسلامى و مردمى ملتها زده. از شرق دنیاى اسلام بگیرید، از اندونزى و مالزى و هند، تا برسید به آفریقا؛ همه جا حضور مستعمران بوده است که ملتها را ضعیف کرده، خون آنها را گرفته، اراده‌هایشان را تضعیف کرده. امروز آن مستکبر و مستعمر، آمریکاست؛ بقیه در حاشیه‌اند. حضور آمریکا بزرگترین مشکل است. گفت: «وجودک ذنب لایقاس بها ذنب». از همه‌ى بدبختى‌هاى دنیاى اسلام بزرگتر، امروز حضور آمریکاست؛ این را باید علاج کرد. باید آمریکا را از عرصه دور کرد، او را تضعیف کرد. خوشبختانه ضعیف هم شده‌اند. آمریکاى امروز، آمریکاى بیست سال قبل و سى سال قبل نیست. آمریکا امروز بشدت ضعیف شده است. این را باید نگه داشت. نباید ناامید بود.

 ببینید، صحنه‌ى صدر اسلام براى ما الگوست. من نمیخواهم ادعا کنم که همه‌ى حوادث ما عیناً شبیه حوادث صدر اسلام است؛ نه، دنیا تغییر کرده، انگیزه‌ها و شکلها عوض شده؛ لیکن صدر اسلام یک تابلوى بسیار پیچیده و هنرمندانه و مندمجى است که بخشهاى گوناگون زندگى تاریخى امت اسلام را تا امروز و تا ابد میشود در اجزاى این تابلو مشاهده کرد. هرکدام از این بخشها را انسان ملاحظه کند و با زمانِ خودش تطبیق کند، میتواند بفهمد.

 ملاحظه کنید؛ دو جور آدم در مقابله‌ى با دشمن وجود دارد: «و اذ یقول المنافقون و الّذین فى قلوبهم مرض ما وعدنا اللَّه و رسوله الّا غرورا. و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا».(1) این یک نگاه است، یک دید است در مقابله‌ى با این حوادث؛ یک دید دیگر این است که میگوید: «و لمّا رأى المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما».(2) این هم یک دید است. هر دو مال یک حادثه است. هر دو مال حادثه‌ى احزاب است. یک عده وقتى احزاب را مى‌بینند، میگویند: «ما وعدنا اللَّه و رسوله الّا غرورا»؛ عده‌اى دیگر وقتى احزاب را مى‌بینند، میگویند: «هذا ما وعدنا اللَّه و رسوله و صدق اللَّه و رسوله و ما زادهم الّا ایمانا و تسلیما». این مهم است. این دارد وضع فعلى ما را به ما نشان میدهد.

 ما دو جور انسان داریم: یک عده هستند که وقتى هیمنه‌ى آمریکا را مى‌بینند، قدرت نظامى او را مى‌بینند، قدرت دیپلماسى او را مى‌بینند، قدرت تبلیغاتى او را مى‌بینند، پول فراوان او را مى‌بینند، مرعوب میشوند؛ میگویند ما که نمیتوانیم کارى بکنیم، چرا بیخودى نیروهایمان را هدر بدهیم؟ اینجور افراد الان هستند، در زمان انقلاب ما هم بودند. ما مواجه بودیم با افرادى از این قبیل که میگفتند آقا بیخود چرا خودتان را زحمت میدهید؛ به یک حداقلى قانع شوید و قضیه را تمام کنید. یک عده اینجور بودند.

 یک عده‌ى دیگر هستند که نه، قدرت دشمن را با قدرت خداى متعال مقایسه میکنند، عظمت دشمن را در مقابل عظمت پروردگار قرار میدهند؛ آن وقت مى‌بینند که اینها حقیر محضند، اینها چیزى نیستند. وعده‌ى الهى را هم راست میشمرند، حسن ظن به وعده‌ى الهى دارند؛ این مهم است. خداى متعال به ما وعده کرده است: «و لینصرنّ اللَّه من ینصره انّ اللَّه لقوىّ عزیز»؛(3) این وعده‌ى قطعى است، وعده‌ى مؤکد است. اگر چنانچه ما به وعده‌ى الهى حسن‌ظن داشته باشیم، یک جور عمل میکنیم، اگر به وعده‌ى الهى سوءظن داشته باشیم، جور دیگرى عمل میکنیم. خداى متعال افرادى را که سوءظن دارند، مشخص کرده است: «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛(4) این «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» امروز هم هستند. چند آیه بعد میگوید: «بل ظننتم ان لن ینقلب الرّسول و المؤمنون الى اهلیهم ابدا و زیّن ذلک فى قلوبکم و ظننتم ظنّ السّوء و کنتم قوما بورا».(5) سوءظن به خدا موجب میشود که انسان بنشیند و از حرکت و از کار و تلاش باز بماند. اگر حسن‌ظن به خدا داشتیم، آن وقت میتوانیم پیش برویم.

 ما حسن‌ظن به خدا داریم، و خداى متعال با ما طبق حسن‌ظنمان عمل کرده است. در طول این سى و چند سال، خداى متعال طبق همان حسن‌ظنى که به او داشتیم، با ما عمل کرده. ما مشکلات فراوانى داشتیم. از همه‌ى این مشکلات پیروز بیرون آمدیم. محاصره‌ى اقتصادى چیز کوچکى نبوده و نیست. ما محاصره را زیر پا گذاشتیم. در همین اواخر به ما گفتند که بنزین به شما نمیفروشیم. ما یک کشورى هستیم تولیدکننده‌ى نفت، اما واردکننده‌ى بنزین؛ گفتند به شما بنزین نمیفروشیم. این یک نمونه‌ى خیلى کوچکى است؛ صدها نمونه از این قبیل هست. نیروهاى ما با امید به خدا تلاش کردند و ما در ظرف کمتر از یک سال خود را از واردات بنزین بى‌نیاز کردیم. هشت سال بر ما جنگ تحمیل کردند. ما را در مقابل دشمنِ عنودِ بدِ بسیار خبیثى مثل صدام حسین قرار دادند و با همه‌ى نیروها هم از او دفاع و حمایت کردند. ما الحمدللَّه توانستیم بر این حادثه فائق بیائیم.

 به امید خدا در همه‌ى میدانها پیش رفتیم. ما امروز در میدان علم هم پیشرفت کرده‌ایم. اشاره کردند به مسئله‌ى هسته‌اى ما. ما به توفیق الهى و به قدرت الهى توانستیم مسئله‌ى هسته‌اى را حل کنیم و پیش برویم. امروز هم غربى‌ها جنجال میکنند، اما از ماجرا عقبند. تهمت میزنند، حرف میزنند، تبلیغات میکنند، فشار مى‌آورند، اما کارى نمیتوانند بکنند. گذشت زمان به سود ماست. ما داریم همین طور هى پیش میرویم، آنها هم دارند توى سر خودشان میزنند و جنجال میکنند. وقتى با توکل به خدا وارد شویم، اینجورى است.

 جوانهائى که در همین زمینه‌ى هسته‌اى فعالیت میکردند، دو سه سال قبل از این اصرار کردند، درخواست کردند بیایند من را ببینند. یک نمایشگاهى اینجا در همین حسینیه درست کردند که من از نزدیک شاهد کارهاى اینها باشم. من رفتم آنجا، دیدم اولاً همه جوان، ثانیاً همه مؤمن. یک وقتى خیال میکردند که هر کسى وارد علوم جدید شد و متخصص شد، لزوماً بایستى بى‌دین باشد، بى‌اعتناى به دین باشد. من دیدم نه، همه‌شان جوانهاى مؤمن، علاقه‌مند و بااخلاصند. الان در بخشهاى مختلف کشور ما اینجورى است. این تجربه‌ى ماست. این تجربه در اختیار دنیاى اسلام است.

 البته ملت مصر و ملتهاى دیگر الحمدللَّه پُرند از مفاهیم و معارف اسلامى. ما با معارف اسلامى‌اى که در طول زمانها در مصر شایع بوده، آشنا هستیم. من در همین نماز جمعه‌اى که اشاره کردید، گفتم ملت مصر اولین ملتى بود که با فرهنگ غربى آشنا شد - ناپلئون فرهنگ غربى را به مصر آورد - و اولین ملتى بود که عیوب این فرهنگ را فهمید و با آن مواجه شد. شیخ محمد عبده و سید جمال و دیگران پایگاهشان مصر بود و اینها اولین کسانى بودند که با فرهنگ غربى سینه به سینه و مواجه شدند و با آن مبارزه کردند. بعد از آن هم بحمدللَّه مصر و خیلى از کشورهاى عربى مرکز جوشش افکار اسلامى بودند و براى همه‌ى اسلام مفید بودند.

 امروز این مردم وارد میدان هستند؛ باید کوشش بشود دشمن نتواند حرکت مردم مصر را مصادره کند، نتواند آن را منحرف کند، نتواند یک دنباله‌اى از رژیم طاغوت و رژیم فرعون را در مصر باقى بگذارد، بعد بتدریج همه جا را فرا بگیرد؛ باید اینها را مراقبت کرد. این، وظیفه‌ى هم خود مصرى‌ها، هم همه‌ى دنیاى اسلام است.

 بین ملتها باید تفاوت نباشد. وحدت اسلامى اولین اثرش باید این باشد که ملتها با هم احساس همدردى کنند؛ که وقتى یک ملتى خوشحال است، بقیه خوشحال باشند؛ وقتى غمگین است، بقیه غمگین بشوند؛ وقتى گرفتار است، بقیه در آن گرفتارى خود را سهیم بدانند؛ وقتى استنصار میکند، بقیه به نصرت او بشتابند و به سراغ او بروند. این، وظیفه‌ى ماست. و این پیش خواهد رفت. این وعده‌ى الهى را ما قبول داریم، یقین داریم؛ معتقدیم که «و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا».(6) و خداى متعال بلاشک به مردم مؤمن کمک خواهد کرد.

 همه‌ى ما باید قدر این جلسات را بدانیم. این نزدیکى دلها خیلى باارزش است. مسئله‌ى سنى و شیعه و دعواهاى سنى و شیعه چیزهائى است که امروز دشمنان اسلام میخواهند روى آنها تکیه کنند. آن کسانى که راجع به تشیع، راجع به تسنن، دلسوزى اینها از یکدیگر حرف میزنند، نه سنى را قبول دارند، نه شیعه را قبول دارند، نه بزرگان اسلام را قبول دارند، نه علماى امروز را قبول دارند؛ آنها اهداف دیگرى دارند. بایستى بر همه‌ى اینها فائق آمد و وحدت را تأمین کرد و ان‌شاءاللَّه وحدت پشتوانه‌ى پیروزى دنیاى اسلام خواهد شد.

مجدداً به برادران عزیز خوشامد عرض میکنم.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

1) احزاب: 12 و 13
2) احزاب: 24
3) حج: 40
4) فتح: 6
5) فتح: 12
6) عنکبوت: 69

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد