مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

راه نجات از فتنه ها از لسان شهید مسلم نصر

در این مقطع زمانی که همگی استکبار و گردن کشان ستمگر، کمر به همت تضعیف و تسلیم ساختن انقلاب و نظام اسلامی با تمامی شیوه های فرهنگی، تبلیغی، جنگ نرم و تسخیر کردن فکر و ذهن جوان ما دارند، همگی ما باید در فتنه ها از مسیر حق منحرف نشویم و چشم به چراغ بان و روشنای راه این مسیر، مقام عظمای ولایت باشیم.

به یاد شهید ابراهیم عرب

به یاد شهید ابراهیم عرب  

سالروز شهادت بسیجی جنگهای نامنظم شهید ابراهیم عرب است یاد و خاطره این بسیجی مظلوم را گرامی میداریم .

در روزهای سخت ابتدای جنگ تحمیلی که وضعیت خاصی بر جبهه ها حاکم بود و وزیر دفاع جمهوری اسلامی شهید عارف دکتر چمران همانند یک بسیجی و رزمنده در مناطق عملیاتی و خطوط مقدم گام نهاد و ستاد ارتش های نامنظم را سازماندهی کرد تا بتواند با حملات چریکی مقطعی و شبیخون به متجاوزان بعثی صهیونیستی آنها را زمین گیر کرده و مانع پیشروی آنان بدرون خاک میهن اسلامی بشود . 

 او با سن و سال کم بهر ترتیبی بود خود را به ارتش نامنظم ملحق کرد و تنها بسیجی مسجد ابالفضل (ع) بود که در محضر فرمانده توانای سپاه توحید رزم را آموخت و ارتباط روحی و معنوی خاصی با شهید چمران برقرار ساخت و در حین جنگ از سجایای اخلاقی و عرفانی آن عزیز شهید بهره های فراوان جست .

در شبیخونهای بسیاری بهمراه نیروهای فوق بر بعثیان متجاوز تاخت و از آنها تلفات بسیاری گرفتند بگونه ای که معادلات دشمن در فتح سه روزه خوزستان به خواب آشفته ای بدل شد .

ظاهری ساده و چهره ای محجوب داشت . وقتی از جبهه برمی گشت بچه ها بدورش حلقه می زدند تا از عملیاتهای مختلفی که در آن شرکت کرده بود برایمان سخن بگوید .اتکاء بخدا و آرزوی پیروزی در تکه کلامش موج می زد . به لباس رزم افتخار میکرد و تا در شهر بود نیز آنرا از تن بیرون نمیکرد . پس از شهادت غریبانه عارف بزرگ شهید چمران بشدت احساس دلتنگی میکرد و از جان افسوس می خورد که چرا نظام اسلامی این مرد بزرگ را از دست داد .

بیش از پیش مترصد حضور در جبهه بود و کمال خود را در حضور در جبهه جستجو میکرد و همواره از شهدا ذکری بر زبانش جاری بود .

آنگاه که امت اسلامیمان سرمست از غرور فتح شهر خون و شهادت خرمشهر قهرمان بودند

خبر شهادت چریک بسیجی ابراهیم عرب را فاتحانه از جبهه آوردند و او که همه چیز خود را وقف جبهه و جنگ بفرمان امام عزیزمان کرده بود ثمره اش را چید و با شهادت وارد بهشت برین شد. 

مطلب ارسالی از برادر غلامرضا نجفی

برای شادی روح مطهرش صلوات

خلاصه ای از زندگینامه سردار شهید مهندس حاج عبدالحسین آقایی


خلاصه ای از زندگینامه  

              سردار شهید مهندس حاج عبدالحسین آقایی

شهید حاج عبدالحسین آقایی در سال 1336 در اهواز به دنیا آمده از همان آغاز کودکی و نوجوانی در دبستان و دبیرستان استعداد فراوان خود را نشان داد . علاقه وافر او به مطالعه دروس در نهایت خود بود . در سال 1355 در رشته فیزیک دانشگاه شهید چمران اهواز قبول و تا بعد از پیروزی انقلاب اسلام مشغول به تحصیل در این رشته شد و همراه با کسب علم ودانش رابطةخود را با انقلاب مستحکم کرده و همدوش دانشجویان مسلمان و ملت ایران جهت محو سلطه  جنایتکاران  و مزدوران شاه تلاش میکرد. 

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل بالا بودن معدل تحصیلی توانست به دانشگاه نفت آبادان انتقالی بگیرد اما با آغاز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها همچنان ارتباطش  با مسائل مختلف دانشگاهی و دانشجویان مسلمان حفظ کرد در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی به اهواز آمد و با حضور در جبهه جنگ به کمک انقلاب شتافت.

وی سرانجام در سال 64 و در عملیّات غرورآفرین والفجر هشت،

 همزمان با فارغ‌التحصیلی دررشته مهندسی نفت، از دانشگاه جبهه نیز فارغ‌التحصیل شد و به دیدار حق نائل آمد

وصیت نامه بسیجی شهید مسعود تقوی زاده

وصیت نامه 

 بسیجی شهید مسعود تقوی زاده   

شهیدان کسانی هستند که دل را از دنیا و این زندگی مادی کنده و به آخرت و قیامت و عشق به خدا و امام حسین (ع ) دل بسته اند . شهید کسی است که در زندگی ، خانه زن ، فرزند و دیگر چیزهای مادی را کنار گذاشته و جان خود را در کف دست می گذارد و میرود و جهاد میکند ...

وصیت نامه بسیجی شهید مسعود تقوی زاده

  ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

( بدرستی که خدا ، خریداری می کند از مؤمنان جان و مالشان را به بهای بهشت ) سوره توبه آیه 111

 

 السلام علیکم و رحمه الله ، با درود فروان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رزمندگان اسلام و شهیدان و شما و خانوادة شهدا که بقول امام امت « شما خانواده های شهدا شم وچراغ ملتید ».  اول سخنم را در مورد شهید و مقام شهید آغاز میکنم . شهیدان کسانی هستند که دل را از دنیا و این زندگی مادی کنده و به آخرت و قیامت و عشق به خدا و امام حسین (ع ) دل بسته اند . شهید کسی است که در زندگی ، خانه زن ، فرزند و دیگر چیزهای مادی را کنار گذاشته و جان خود را درکف دست می گذارد و میرود و جهاد میکند ، جهاد با نفس، جهاد با دشمنان دین تا اینکه توانسته باشد باری از گناهانش را ریخته باشد و در محضر الهی رو سفید محشور شود نه اینکه با خجالت   برگناهان سنگین.و دیگر اینکه شهید مقامی بسیار بزرگ دارد که از گفتن مقام شهید عاجزم و آنقدر قدر آن را ندارم که بخواهم در مورد مقام شهید صحبتی کنم. ولی تنها چیزی که در این مورد می خواهم بگویم این است که شهید در آخرت با پیامبران و ائمه خصوصاً با امام حسین (ع) محشور خواهد شد. وچه چیزی از این بهتر که با امامانمان، با معصومینمان همنشین بشویم و اجر ببریم  این چیزی بود که در مورد مقام شهید گفتم .   

ادامه مطلب ...

شیخ هشام صیمری کیست؟

rist_21945_503.jpgشیخ هشام صیمری کیست؟

فعالیت شوم فرقه وهابیت در کلانشهر اهواز با بودجه های کلان دولت سعودی و در عین حال فقر و عدم رسیدگی مسئولان به مردم بعد از هشت سال دفاع مقدس «اهواز» را به میدان جنگ فرهنگی تبدیل کرده است.

هرچند از ارائه آمار و ارقام پیشروی دشمن در این جنگ نابرابر فرهنگی معذوریم اما می توان ترور شیخ شهید هشام صیمری را بعنوان برگ زرینی بر مجاهدت های روحانیون و جبهه مردمی فرهنگی اهواز در مقابله با این نحله شوم دانست.

شیخ شهید هشام صیمری از روحانیون و  فعالان فرهنگی استان خوزستان با فعالیت جهادگونه خود در شهر  اهواز و بخصوص کوی علوی سبب خیرات و برکات فرهنگی بسیاری شدند که از ثمرات آن همچنان مردم  منطقه بهره مند هستند.

باتوجه با موقعیت جهانی و رشد تفکر وهابیت در بخشی از جهان اسلام تصمیم گرفته شد تا با ساخت مستند زندگی این شهید بزرگوار بتوانیم قدمی کوچک در معرفی این شخصیت و مبارزه با تفکر ضاله وهابیت در استان خوزستان برداشته باشیم.

حجت الاسلام شیخ هشام صیمری یکی از پیشگامان ترویج فرهنگ ناب علوی بود که برای از بین بردن شبهات در این عرصه فعالیت می کرد، او به سبب مبارزه با فرقه ضاله وهابیت و تبیین حقانیت حضرت علی(ع) در شامگاه سوم تیرماه سال 1386 در منطقه کوی علوی اهواز از سوی عوامل جنایتکار وهابی به ضرب گلوله به درجه رفیع شهادت نائل شد

وصیت نامه بسیجی شهید مسعود تقوی زاده

وصیت نامه 

 بسیجی شهید مسعود تقوی زاده   

شهیدان کسانی هستند که دل را از دنیا و این زندگی مادی کنده و به آخرت و قیامت و عشق به خدا و امام حسین (ع ) دل بسته اند . شهید کسی است که در زندگی ، خانه زن ، فرزند و دیگر چیزهای مادی را کنار گذاشته و جان خود را در کف دست می گذارد و میرود و جهاد میکند ...

وصیت نامه بسیجی شهید مسعود تقوی زاده

  ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه

( بدرستی که خدا ، خریداری می کند از مؤمنان جان و مالشان را به بهای بهشت ) سوره توبه آیه 111

 

 السلام علیکم و رحمه الله ، با درود فروان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رزمندگان اسلام و شهیدان و شما و خانوادة شهدا که بقول امام امت « شما خانواده های شهدا شم وچراغ ملتید ».  اول سخنم را در مورد شهید و مقام شهید آغاز میکنم . شهیدان کسانی هستند که دل را از دنیا و این زندگی مادی کنده و به آخرت و قیامت و عشق به خدا و امام حسین (ع ) دل بسته اند . شهید کسی است که در زندگی ، خانه زن ، فرزند و دیگر چیزهای مادی را کنار گذاشته و جان خود را درکف دست می گذارد و میرود و جهاد میکند ، جهاد با نفس، جهاد با دشمنان دین تا اینکه توانسته باشد باری از گناهانش را ریخته باشد و در محضر الهی رو سفید محشور شود نه اینکه با خجالت   برگناهان سنگین.و دیگر اینکه شهید مقامی بسیار بزرگ دارد که از گفتن مقام شهید عاجزم و آنقدر قدر آن را ندارم که بخواهم در مورد مقام شهید صحبتی کنم. ولی تنها چیزی که در این مورد می خواهم بگویم این است که شهید در آخرت با پیامبران و ائمه خصوصاً با امام حسین (ع) محشور خواهد شد. وچه چیزی از این بهتر که با امامانمان، با معصومینمان همنشین بشویم و اجر ببریم  این چیزی بود که در مورد مقام شهید گفتم .   ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید جهان آرا

وصیت نامه شهید جهان آرا
 انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک ابتلای الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است و در جریان این ابتلا باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر آشوبها و فتنه‌ها با خلوص و شهامت بایستیم و از طولانی شدن این ابتلا و افزایش سختیها و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه بر اینکه خود را از قید آلودگیهای شرکین و وابستگیها، پاک و خالص می‌کنیم، انقلابمان و حرکت امت شهیدپرور، عمیقتر و استوارتر می‌شود و از انحراف و شکست مصون می‌ماند.

اسوه ای گمنام ( شهید حاج عبدالحسین آقایی)

اسوه ای گمنام

ایشون همانطور که استحضار دارید فارغ التحصیل دانشگاه نفت آبادان بودند و از دانشجویان خوب آنجا محسوب می شدند. عضو انجمن اسلامی بودند، از دانشجویان نخبه و درجه اول، بورس فوق لیسانس خارج از کشورشون نهایی شده بود، و ایشون قرار بود بعد از این عملیات برگردند برای ادامه تحصیل، یعنی اگر این عملیات نبود ایشون شاید می رفتند خارج از کشور و درسشو خونده بود و فوق لیسانس گرفته بود و به مدارج خیلی خیلی بالاتری رسیده بودند در مسائل علمی، منتها ایشون این فیض رو به خودشون دادند و ترجیح دادن در این عملیات شرکت کنند و در اون عملیات هم شهید شدند.  من این مسئله رو که بیان می کنم بعدها متوجه شدم (یک خاطره ای نقل کنم)، آقای نوذری وزیر سابق نفت، ایشون عضو اصلی انجمن اسلامی بودند و مدیر کل حراست مناطق نفت خیز هم بودند که من تازه رفته بودم شرکت (نفت) سال 68 بود، وارد شرکت نفت شدم، ایشون وقتی فهمید که من اخوی شهید هستم، تعبیر خوبی رو در مورد ایشون بکار بردند؛ (حالا خودشون می گفتن، من که زیاد شناختی نداشتم راجع به مسئولیت اجرایی ایشون)  ولی آقای نوذری می گفتند: که عبدالحسین بسیار آدم توانمندی بود حتی برای تصدی وزارت نفت. ایشون بسیار اظهار لطف کردند و گفتند توانمندی ایشون در حدی بود که می توانست تصدی وزارت نفت رو بگیرد ولی خب دیگه فیضی براشون ایجاد شد که ارزشش از همه اینها بالاتر بود. 

 مطلب ارسالی از برادر شهید حاج عبدالحسین آقایی ( محمد رضا آقایی)

10 خصوصیت اخلاقی شهید تقوی

 ۱۰ خصوصیت اخلاقی شهید تقوی  

عکس/ شهید حاج حمید تقوی در میدان رزم

از نزدیکان که همراه حاجی در سفر کربلا بودن نقل میشه که حاجی یهو غیب میشد میدیدی رفته یه شهر دیگه تو عراق و روز بعد حاجی رو بالای گنبد اباعبدلله در حال گردگیری میدیدیم. 

 در گفت و گو با خواهر و مادر شهید حاج حمید تقوی می توان به نکات عجیب اخلاقی ایشان پی برد. 

*خضوع و خشوع،افتادگی،مردانگی،نجابت،سادگی و...از خصایص حاجی بود.

 

*نماز شبهاش یادمون نمیره.حتی 1 شب نماز شبش ترک نشد. اونقدر آروم بیدار می شد و وضو میگرفت که از صدای آب و وضو گرفتنش کسی بیدار نشه و مزاحم کسی نباشه.

 

*اکثر روزهای سال روزه بود و افطارش اکثرا آب و نان و خرما و یا غذای خیلی ساده بود.حتی نون خشک هم بود با کمی آب افطار میکرد.روز شهادتش روزه بود و با زبون روزه به شهادت رسید.

 

*بالشت زیر سر نمیگذاشت...

حتی زیرانداز...

سر روی زمین میگذاشت چون اکثرا جنگ و جبهه و در موقعیتهای سخت بود شاید میخواست به راحتی عادت نکنه...

 

*در روستای ابودبس در حال ساخت یک مجتمع فرهنگی برای کودکان و نوجوانان محروم اونجا بود و یک حسینیه که مراحل پایانی اش بود...

قرار بود مراسم افطاری هر سالش رو از سال آینده در حسینیه جدید برقرار کند که فرصت نشد!

 

*می گفت هیچ کس رو از در خونت ناامید رد نکن حتی اگه نمیدونی راست میگه یا نه...

شما نیت خودت رو صاف کن و کمکش کن...

نیت شما مهمه... 

 

   

ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید مدافع حرم حمید رضا فاطمی اطهر(‌ممبینی)

%d9%be%db%8c%da%a9%d8%b1-%d8%b4%d9%87%db%8c%d8%af-%c2%ab%d8%ad%d9%85%db%8c%d8%af%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d9%81%d8%a7%d8%b7%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%a7%d8%b7%d9%87%d8%b1%c2%bb-%d8%a8%d9%87-%d8%ae%d8%a7%da%a9-%d8%b3%d9%be%d8%b1%d8%af%d9%87-%d8%b4%d8%afبه مناسبت اربعین شهید مدافع حرم زینبی حمیدفاطمی اطهر ممبینی وصیتنامه زیبایش را منتشر مینمائیم
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید بپرسند چرا باید به سوریه و عراق و یا ... رفت و جنگید !؟در جواب باید گفت :
۱-من مسلمانم و سر تعظیم در مقابل دین فرود می آورم که اسلام آوردن یعنی تسلیم شدن در برابر فرامین و دستورات الهی و با افتخار و با علم شیعه دوازده امامی هستم و ۱۴ معصوم و۱۴نور پاک و۱۴قرآن ناطق را روشنگر راه و مسیر تعالی به سوی خداوند می دانم. در این دریای طوفان زده دنیا ،۱۴ معصوم علیه السلام کشتی نجاتند و هر کس در این کشتی نجات قرار گرفت به ساحل نجات ، خوشبختی و سعادت خواهد رسید.
۲-من پاسدارم و با افتخار این لباس سبز را به تن می کنم ؛ من پاسدار انقلاب اسلامی هستم و پاسدار بودنم محدود به جمهوری اسلامی ایران نیست و در هر کجای دنیا مظلوم و مستضعفی باشد که به او ظلم می شود حاضرم این جان ناقابل خود را تقدیم کنم و در دفاع از مظلوم و فرمان امامم فدایی شوم و خونم پای دین ، فرامین الهی و فرمان امام سید علی خامنه ای حفظ الله ریخته شود، باشد که مسیری گردد برای آیندگان .
✅و اما مجوز قرآنی : خداوند در قرآن سوره النساء آیه ۷۵ اینگونه می فرماید :
وما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا
من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا .
« و شما را چه می شود که در راه خدا و برای نجات مردان و زنان و کودکان مستضعف که زورگویان آنان را ناتوان کرده اند پیکار نمی کنید؟ همانان که می گویند : پروردگارا ! ما را از این شهری که ساکنان آن ستمگرند بیرون بر و برای ما از نزد خودت فرماندهی قرار بده و از سوی خودت برای ما یاوری بگمار»

ادامه مطلب ...

وصیت‌نامه سردار سرافراز اسلام شهید حسین همدانی

 در مراسم تشییع پیکر سردار سرافراز اسلام شهید حسین همدانی، فرزند برومند ایشان، وهب همدانی وصیت‌نامه پدر شهید خود را قرائت کرد.

در این وصیت نامه آمده است:

بسم‎‌الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.

 

دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.

خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.

زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.

خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع). 

ادامه مطلب ...

شهید عبدالامیر رمی (خاطرات ، آلبوم عکس )

خاطرات شهید عبدالامیر رمی

5نخستین روزهایی را که به جلسه آمدم بخاطر می آورم روزهایی که واقعا گشایشی در زندگی من بود آشنای با جمعی که عشق و علاقه به مکتب انسان ساز اسلام آنها را به گرد قرآن گرد آورده بود و البته آن زمان یک چیز اضافی هم داشت و آن هم مکانی برای اظهار و آشکار کردن اندوخته ها و آموخته ها به شیوه ای نوین و آنجا جایی نبود جز «جبهه جنگ» و چه زیبا نقش آفرینی کردند شهداء در نمایش جبهه.

و هنوز شهد شیرین دوستی با خیلی از این عزیزان را نچشیده بودم که باغبان گلستان شهداء این غنچه ها و گلهای نو شکفته را یکی یکی و بنوبت گلچین می کرد و هر بار ما را از نبود چنین گلهایی غمگین می کرد ولی هیچگاه فراموش نخواهم کرد قاطعیت محمد علی را، صداقت یوسف را، وفای کریم را، بشاشیت امیر را، نظم امر حبیب را، حسن خلق مسعود را، و … .

و بالاخره اعتقاد راسخ و ایمان، تعصب و عرق مذهبی و عشق و علاقه این عزیزان به مولایشان حسین بن علی(علیه السلام) را.

***

سرمای هوا نوید زمستان سردی را می داد هرچند سرما خود خمودی و سستی می آفریند اما سکوت حاکم بر شهر ما را تنها سرما نمی توانست سرما باعث باشد. به مانند چند سال گذشته و موشکباران شهرها شروع شده بود و مردم شهر نیز عموما جهت حفظ جان خود به روستاها و اردوگاههای اطراف شهر که کمتر مورد تعرض و حمله موشکی قرار می گرفتند پناه برده بودند و معدود افراد ساکن در شهر نیز، با توکل بر خدا و اعتماد به زیر زمین خانه ها همچنان به شهرنشینی خود ادامه می دادند. همین دیشب غرش مهیب موشک خواب از چشم همان معدود افراد ساکن در شهر ربوده بود. 

ادامه مطلب ...

زندگینامه پاسدار شهید رضا نیک فرجام

 زندگینامه پاسدار شهید رضا نیک فرجام   

 

بسم رب الشهدا  

شهدا در تمامی قرون و اعصار بعنوان اسوه و الگو مطح می شوند و انسانها را بسوی خیرها و دوری از بدیها فرا می خوانند. آری سخن از شهید است ؛ سخن از شهیدی عزیزی است که مرد تقوا و فضیلت و اسوه و الگوی صداقت و طهارت است . بی باک مردی که خلوصش در برخوردها؛ محبت های بی دریغش نسبت به پاکان و پایداری و استواریش در حق ؛ در مدت کوتاه و پر بار حیاتش آشکار بوده است سخن از شهید شاهدی است که جسدش را مدتی فرشتگان حراست کردند . ای شهید عزیز چه نیکو ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان را پاسخگو شدی و آنچنان غریبانه شهید گشتی که نه قلم را یارینوشتن و نه زبان را یاری بیان است . مضلومانه جنگیدی و غریبانه شهید شدی . می خواهیم از شهیدی سخن بگوییم و یاد بزرگی را گرامی بداریم که لحظه لحظه حیاتش عشق بود .... 

با نگاه اول مجذوب چهره زیبا و دوست داشتنی اش میشدی . آنقدر نسبت به عبادات٬ نماز و روزه اهمیت میداد که نه خدا را با چشم می بیند که ناظر اعمال اوست . با سن کمی که داشت هیچکس در حضورش جرات غیبت کردن نداشت .     

 آن شبی که منافقین کوردل مسجد را با بمب ساعتی منفجر کردند اسلحه دار پایگاه امام خمینی (ره) بود و از چند ناحیه شکم مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت و در بیمارستان بقیة الله ( عچ) تهران بستری شد . 

وقتی که مادر عزیزیش به او گفت : چه آرزویی داری ؟ گفت مرا زودتر به مسجد ببرید دوست دارم روی خرابه های مسجد بستری باشم.   

 

 

ادامه مطلب ...

وصیتنامه شهید حسینعلی بایمانی نژاد

بازگشت پیکر غواص خط شکن، شهید حسینعلی بایمانی نژاد +پوستروصیتنامه شهید حسینعلی بایمانی نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم
 بار الها صحبتم را اول با نام تو آغاز کردم و می خواهم اول از همه از تو سپاسگزاری کنم چون می دانم که هیچکس به اندازه تو حق برگردنم ندارد .
بار الها سپاس و شکر بی پایان تو را که مرا خلق نموده به رسم آئین زنده وروشنی آگاه ساختی و دستم را گرفتی و از آلودگیها دورم ساختی و پس از سالها زندگی در این جهان فانی به سوی جهان ابدی دعوتم نمودی .
با پروردگارا :چگونه این همه نعمت تو را سپاس گویم با این زبان قاصرم در صوریتکه فضل و بخشش تو بی نهایت است .
معبودا : احساس می  کنم که دیگر جایم در این مکان فانی نیست . می خواهم از این قفس بگریزیم و به بارگاه لایتناهی تو پناه آورم .
جایم ده ای مولای من می دانم که آلوده ام و صحبت دومم با پدر و مادر عزیزم و گرامی ام است .پدر جان و مادر جان از شما کمال تشکر دارم که ۲۰ سال زحمت مرا کشیدید ومرا به این سن و سال رساندید و حالا هم با دست خودتان مرا به قربانگاه فرستادید  مکانی که حسین (ع) و یارانش آنجا قدم نهادند .
پدرم چه شبهایی که دست کوچکم را می گرفتی و به همراه خودت به مسجد می بردی و در آنجا مرا با احکام دین آشنا ساختی .
پدر جان :چگونه این همه زحمات تو را فراموش کنم .پدر عزیزم در طول زندگی ام از جانب من اذیت  و آزاری به تو رسید به بزرگواریت مرا ببخش مرا از دل و جان حلال کن واز قربانی شدن سومین گوهر  گرانبهایت در مقابل ذات باریتعالی خشنود و راضی باش چون پدر جان فردای قیامت هیچ چیز به دادت نمی رسد الا عملت .

پس چه عملی از این بهتر که جگر گوشه ات را به قربانگاه فرستادی و همچون حسین (ع) بر مرگش راضی بودی .

خداوند با حسین (ع) و یارانش محشورت فرماید .

و تو ای مادر عزیز و بزرگوارم : از تو متشکرم که این همه زحمت کشیدی ولی باورمان نتوانستم جبرا زحمات تو را بکنم .

مادر جان شیرت را بر من حلال کن و در فراقم بی تابی نکن . در مرگ عزیزت بی صبری نکن و خوشحال باش که ارزنده ترین گوهر گرانبهایت را در راه خداوند هدیه دادی و و شما ای برادران عزیزم :

همواره در یاد خدا و روز قیامت باشید به این دنیا دل نبندید چون این دنیا زود گذر است ولی از پدر و مادر می خواهم که لباسهایم ار در راه خداوند به فقرا انفاق کنید و برایم یک ماه نماز و۲۰ روز روزه بجا آورید 

 در ادامه ازپوسترهای شهید دیدن فرمائید

ادامه مطلب ...

مصاحبه پدر شهید پس از ۲۹ سال انتظار: پسرم آمدنش را اطلاع داده بود

  نخستین مصاحبه پدر شهید پس از ۲۹ سال انتظار

 

پدر شهیدان باایمانی‌نژاد در گفت‌وگو با تسنیم از ۲۹ سال انتظار برای بازگشت پیکر سومین فرزند شهیدش گفت.

شناسایی هویت 6 شهید غواص خوزستانی و مراسم تشییع و خاکسپاری 37 شهید دوران دفاع مقدس در خوزستان دوباره فضای معنوی استان خوزستان را دگرگون کرده است.

یکی از شهدای خوزستانی عملیات کربلای 4 شهید حسینعلی با ایمانی‌نژاد است؛ برای شناخت روحیات شهید و خانواده وی با قربانعلی باایمانی‌نژاد به گفت‌وگو نشستیم. وی که سابقه حضور در عملیات آزادسازی خرمشهر و مناطق عملیاتی غرب را دارد از خاطرات خود از آن دوران و 29 سال انتظار برای بازگشت پیکر فرزند شهیدش گفت.

قاب عکس‌ شهدا، امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای بر دیوارهای منزل با ایمانی نژاد جلوه‌آرایی کرده، خانواده ای که 3 شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. حسنعلی، محمدعلی و حسینعلی 3 شهید خانواده باایمانی‌نژاد هستند که در عملیات شکست حصرآبادان، خیبر و کربلای 4 به دست نیروهای بعثی به شهادت رسیدند.

آنچه در زیر می‌آید حاصل گفت‌وگوی خبرنگاران تسنیم در یک روز گرم تابستانی با پدر شهیدی است که در سرمای زمستان به آب زد تا امروز کشور ایران بتواند اقتدار، سربلندی و آزادگی را تجربه کند. 

 

 

ادامه مطلب ...

شهید حسن رضوان خواه

 بهش اعتراض کردم:«آخه برادر! اینا کین که تو باهاشون قدم می زنی؟ بچه مذهبی مگه کمه تو با اینا می چرخی؟»گفت: «این هنر نیست که ما بچه مذهبیا توی خودمون باشیم و کار خودمون رو بکنیم. اگه بتونیم دو نفر رو از اون ور بیاریم توی خط، هنر کردیم برادر!» 

مسئولیتی دادند بهش. توی دفترش نوشت: «شرالامراء من کان الهوی علیه امیرا» تا همیشه جلوی چشمش باشد و آن را بخواند؛ که هوای نفس برش غلبه نکن


 

 

حماسه‌های غواص ۱۶ ساله‌ از خطه شمال در اروند خروشان جنوب

 

شهید غواص،

شهید غواص، «حسینعلی بالویی» در 16سالگی در عملیات کربلای4 شرکت کرد و در نهایت به‌همراه دیگر همرزمانش در این عملیات مجروح، اسیر و شهید شد. او هم همانند دیگر غواصان دریادل کربلای4 با هم‌شهری‌هایش یعنی غواصان مازندرانی از لشکر 25 کربلا دل را به دریا زد و تن را به اروند سپرد تا در قلب خروشان اروندرود حماسه کربلای4 شکل بگیرد. اما مثل خیلی‌های دیگر سهمش شهادت بود. 29 سال بعد استخوان‌های پیکر او 15 کیلومتر جلوتر از خط مقدم جزیره ام‌الرصاص یعنی در ابوفلوس کشف شد اما تنها نبود. بلکه او به‌همراه 174 همرزم دیگرش با دستان بسته در یک گور دسته‌جمعی پیدا شدند. دستان بسته او شاید مجروحیت و سپس اسارت او را قبل از شهادت نشان می‌دهد اما بیش از آن سفاک بودن دشمن بعثی را ثابت می‌کند که در مقابلش قد علم کرده بود.

حسینعلی بالویی حالا بعد از 29 سال بازگشته است تا پیام روزهای جهاد و مبارزه خود را دوباره برای همه مرور کند. پدر و مادر او این بار پیر و خسته کنارش می‌نشینند و با زبان محلی به‌رسم بچه‌های بهشهر با او درددل می‌کنند و برایش روضه می‌خوانند، آن هم در معراج شهدای مرکز در پایتخت، یعنی شهری که چندی پیش در یک مراسم 5ساعته این 175 غواص و خط‌شکن شهید کربلای4 را بدرقه و تشییع کرد. 

ادامه مطلب ...

اگر شهید نباشد؛

 

اگر شهید نباشد؛
خورشید طلوع نمی‌کند و زمستان سپری نمی‌شود.
اگر شهید نباشد؛
چشمه‌های اشک می‌خشکد،
قلب‌ها سنگ می‌شود و دیگر نمی‌شکند،
و سرنوشت انسان به شب تاریک شقاوت و زمستان سرد قساوت انتها می‌گیرد،
و امید صبح و انتظار بهار، در سراب یأس گم می‌شود.
اگر شهید نباشد؛
یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش می‌گردد و شیطان، جاودانه کره‌ی زمین را تسخیر می‌کند.
پس باز خدای درب شهادت را باز نگهدار ... 

 شهید سید مرتضی آوینی

وصیت شهدای غواص

وصیت‌نامه اولین شهید غواص شناسایی‌شده، به وطن بازگشت

 در وصیت‌نامه کوتاه این شهید والامقام که چند روز قبل از شهادتش به نگارش درآمده است و مرکز اسناد ایثارگران به مناسبت رجعت پیکر مطهر این شهید مظلوم غواص گزیده آن را منتشر کرده، آمده است:
راه پدر را به بچه هایم بیاموزید که همانا راه حسین(ع) است، امام را تنها نگذارید و پشتیبان اسلام باشید، می‌خواستم قبرم در خاک پاک «ویکان» باشد، ولی از آنجایی که زمستان است و سخت، هر جایی که خودتان خواستید دفنم کنید.
در وصیت‌نامه این شهید غواص آمده است: بچه که تازه به دنیا آمده، اگر پسر بود، اسمش سید محمد مهدی و (بهرام) صدایش کنید و اگر دختر بود سیدزهرا (آزاده) صدایش کنید.
هویت پیکر مطهر یکی از ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسیده‌اند و پیکر آنها با دستان بسته بعد از گذشت ۲۹ سال از شهادتشان در یک گور دسته جمعی در ابوفلوس تفحص شد، چندی پیش احراز شد.
شهید سیدجلیل میری ورکی فرزند سید قاسم یکی از خط شکنان عملیات کربلای ۴ بود که در منطقه ام‌الرصاص به شهادت رسیده است.
او متولد ششم فروردین ماه سال ۱۳۳۸ از شهرستان تنکابن در استان مازندران است.
وی اعزامی لشکر ۲۵ کربلا بود که در جبهه به عنوان یک تک تیرانداز فعال بود و به عنوان خط شکن کربلای ۴ در این عملیات اسیر و سپس در کنار دیگر خط شکنان و غواصان این عملیات به شهادت رسید.

در جبهه خاک‌بازی می‌کنیم

آن روز همه آمده بودند حتی مادران شهیدی که می‌دانستند ماهی به آب‌زده‌شان در این کاروان نیست. مادری که ساعت‌ها قبل از ورود سیل خروشان جمعیت به همراه موکب شهیدان از بهارستان بر روی پله‌های شهرداری تهران نشسته بود و عکس تنها پسرش را بالباس غواصی روی خاک کنار آب در آغوش کشیده بود.در جبهه خاک‌بازی می‌کنیم
من هم فرصت را غنیمت شمردم از او به همراه پسرش عکس گرفتم.
هنوز شهدا نیامده بودند دوباره توجه مرا به خودش جلب کرد هرچند فضا فضای گفتگو نبود اما دلم نیامد آرام از کنارش عبور کنم و تنها دستاوردم یک قاب عکس باشد و بس.
صدای هیاهوی جمعیت و مداحی نمی‌گذاشت تا راحت با او صحبت کنم روی پله پایینی نشستم و بوسه‌ای بر دستان چین‌خورده‌اش زدم و سلامی آرام کردم.
او هم مرا بی‌پاسخ نگذاشت و با لبخندی مادرانه بر چهره سالخورده‌اش جوابم را داد و گفت: سلام
این مکالمه کوتاه به یک گفتگوی صمیمی تبدیل شد بین ما و این مادر شهید شد. این گفتگو را که در ادامه می‌آید از دست ندهید.

عکس غنیمتی

حمید هویتم است
در ابتدا از او خواستم تا خودش را معرفی کند. گویا هویتش هم 30 سال است گره‌خورده به نام فرزند شهیدش.
مادر جان خودتان را معرفی کنید.
من مادر شهید حمید میانلو مطلق هستم.
چند فرزند داشتید؟
2 دختر و یک پسردارم که حمید فرزند دومم است.  

 در ادامه مطلب بقیه گفتگو را ببینید.

ادامه مطلب ...

شعار شهید مدافع حرم "کلنا عباسک یامهدی" چه زود عملی گردید

3259434_552

وصیت نامه این سردار شهید مدافع حرم به شرح زیر است:
بسم رب الشهداوالصدیقین
ولاتحسبن واالذین قتلوافی
سبیل الله امواتا،بل احیاء عندربهم یرزقون. . .

هیچ چیزگلوی تشنه مرا؛سیراب نمی سازدجزشهادت..شهادت..!

خدایا تو را شکر و سپاس می گویم به خاطر فضل و محبتت که به من حقیر لطف نموده ومستعدشرکت درجنگ علیه کفار تکفیری قراردادی و به من لیاقت دادی تابه کاروان شهیدان ملحق شوم و در آخرین روزهای حیاتم،به من فضل و ترحم کردی که سربازی دررکاب امام ومولایم،حسین بن علی علیه السلام و برادرعلمدارش ابالفضل باشم.

دوستان وخانواده محترم؛ازهمه شما التماس دعادارم و از شما می خواهم برای ظهور آقا امام عصر(عج) دعا کنید و امام خامنه ای که از جانم،ایشان را بیشتر دوست دارم،تنها نگذارید وبرای سلامتی ایشان دعا کنید.

ولایت فقیه ثمره خون شهداست،قدر آن را بدانید.

ویژه نامه امام خمینی(ره)

صحیفه امام خمینی (ره)

صفحه ای متفاوت پیرامون امام خمینی (ره) شامل تصاویر، فیلم، زندگی نامه، صحیفه نور، مقالات و... اینجا صفحه ای متفاوت تر را ببینید. لطفا بر روی تصاویر بالا کلیک کنید.امیدوارم استفاده کنید. التماس دعا...

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR توصیه‌ای از ایشان به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر می‌کند.
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»

همسر مقاوم شهید کجباف زینب دوران

السلام علیک یااباعبدالله الحسین (ع)   

IMG-20150427-WA0002

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

  امروز در حسینیه ثارالله اهواز و مراسم شهیدان هلیسائی و کجباف ، هر چه خواستم به خودم بقبولانم که این سخنران خانم هست نتوانستم . آخر کلام مردانه و استحکام خاصی داشت و باورش سخت بود که بگویم او زن است ...

" برای مبادله اجساد شهدایمان هیچکس حق ندارد یک دلار به این خونخواران داعش و النصره بپردازد ! هیچکس حق ندارد یک زندانی از این جانیان خبیث را آزاد کند ! هیچکس حق ندارد برای آوردن بدن مطهر شهدایمان عملیاتی را هر چند محدود انجام بدهد ! اگر ضرورت به انجام عملیاتی بود برای اسلام و برای شکست تکفیری ها بود عملیات کنید وگرنه به هیچ وجه راضی نیستیم تا برای آوردن اجساد عزیزانمان عملیاتی صورت پذیرد و احیانا عزیزان دیگری بشهادت برسند .

ما شهیدان مان را تقدیم خدا کردیم و نیاز به جنازه های خاکی شان نداریم ! مگر ام وهب در کربلا وقتی سر بریده ی فرزند شهیدش را به میدان پرتاب نکرد و مگر نگفت من سری که در راه خدا دادم بازپس نمی گیرم ؟ ما نیز همسر و فرزندمان را تقدیم خدا کردیم و خدا او را قبول بفرماید انشالله دیگر چه نیازی به اجساد مطهرشان است ؟ " 

 مطلب ارسالی از برادر نجفی  

ادامه مطلب ...

بیاد دوستان شهیدم سردار مظلوم “هادی کجباف”و “روزبه هلیسایی”

یادم هست که حضرت امام خمینی (س) در وصف شهدا، جمله ای معروف داشتند که میفرمود: «شهید نظر میکند به وجه الله» امروز در پایان لیلة الرغائب ، شبی که رایحه ی رغبت عاشقان را در دل دارد و در آدینه ای که انتظار رؤیت یار غایب میرود،داشتم به اتفاقات سخت و کمی عجیب روزهای اخیر می اندیشیدم .از یادآوری حرم امامین عسکریین و شهید حبیب جنت مکان که عبور کردم به دمشق رسیدم. ایستگاهی که عطر زینب کبری را به مشام جانم رساند. 

چهره ی بشاش،سردار شهید هادی کجباف لحظه ای از برابر دیدگان نالایقم گذر کرد. شایسته نبودم تا همراهش شوم اماچشمان نافذش مرا اسیر خود کرد و بدنبال خویش کشاند تا برداشتی دیگر از این کلام زیبای امام را به ذهنم متبادر کند…. در چشمهای «هادی»میشد بدون واسطه خدا را دید….. باور کنید که بدور از اغراق ، از باور خودم حرف میزنم….

نگاهش پر از نجابت بود…..
پر از ادب بود….
بموقع پر از صلابت بود…
مهربانی ، همچون مروارید اشکهایش ، مهمان همیشه ی گوشه ی چشمانش بود….
در چشمان هادی،تصویرشفاف خدا دیده میشد….هادی پیش از شهادت غریبانه و مظلومانه اش ، و در طول زندگی مهربانانه اش نیز به وجه الله نظر کرده بود و چون همیشه به جمال رخ یار خیره بود ، لاجرم تصویر رخ یار در چشمان نجیب اش موج میزد… چشمان او انعکاس خدا بود…
و رفتارش از چشمانش تبعیت میکرد تا نامش با مسماتر گردد
و تجلی هدایت دلهای مشتاق بسوی خدا باشد.
به اتفاق «هادی» به دیدار«روزبه»هم رفتیم !!
و عجیب آنکه با اندکی دقت،
پی بردم که در همان یک چشم «روزبه» نیز ، چه خدا نمایان است…..! 

آخرین لیلة الرغایب این دو، کمی زودتر پدیدار شده بود ،
چون دیگر وضوح خدا در چشمانشان به حد اعلا رسیده بود….!

وصیت نامه بسیجی شهید مسعود تقوی زاده

http://www.up3.98ia.com/images/xwb7ed8o913zgxatd0k5.jpgوصیت نامه 

 بسیجی شهید مسعود تقوی زاده   

شهیدان کسانی هستند که دل را از دنیا و این زندگی مادی کنده و به آخرت و قیامت و عشق به خدا و امام حسین (ع ) دل بسته اند . شهید کسی است که در زندگی ، خانه زن ، فرزند و دیگر چیزهای مادی را کنار گذاشته و جان خود را در کف دست می گذارد و میرود و جهاد میکند ...

ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهید والامقام غلام حسین زرگر طالبی؛

مرا شب به خاک بسپارید ...!  

بسم الله الرحمن الرحیم
کل نفس ذائقه الموت
... خواهر عزیز اگر میل به حفظ سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان و حجابت را حفظ کن، مثل اینکه سلاح مرا برداشتی.
برادر و خواهر عزیزم مرا ببخشید که نتوانستم حق خواهر و برادری را به نحو احسن ادا کنم.
پدر و مادر و برادر و خواهر عزیز موقعی که می خواهید گریه کنید برای من گریه نکنید برای مظلومیت امام حسین ع گریه کنید. برای آن لحظه گریه کنید، که زینب به گودال قتل گاه آمد و تن برادر را بدون سر دید و لب بر رگهای بریده امام حسین ع گذاشت و شروع به بوسیدن کرد، برای آن لحظه گریه کنید که واقعاً مصیبت بزرگی است.
برادر و خواهران عزیز به عنوان یک برادر دینی کوچک امام را تنها نگذارید و این نعمت بزرگ را از دست ندهیم که فردا باید به این اشتباه افسوسﻫﺎ خورد. خدایا تو را هزاران شکر ﻣﻲکنیم که این نعمت بزرگ را نصیب ما فرمودی .
پدر و مادر عزیز اگر حال مرا موقع وصیت نوشتن ﻣﻲدیدید چقدر خوب بود، آن لحظه یکی از بزرگترین لحظات عمرم بود. می دانید چرا؟ داشتم به آنجایی نگاه ﻣﻲکردم که باید مدتها در آن به خواب ابدی فرو رفت و آن لحظه خیلی زیبا بود. بله پدر و مادر و خواهران و برادران عزیزم این را بدانید که روزی تمامی ما به آنجا بر ﻣﻲگردیم و سر به زیر خاک ﻣﻲبریم. مادر اگر تو رفاه و آسایش فرزندت را در آن دنیا ﻣﻲخواهی به جای گریه کردن برای من دعا کن که خدا از گناهان من بگذرد.
برادر و خواهر عزیز یک نصیحت کوچک به شما ﻣﻲکنم، هر چند که من ارزش آنرا ندارم که شما را نصیحت کنم، ﻣﻲخواهم بگویم که اگر یک وقت خدای نکرده از یاد خدا غافل شدید به یاد قبر بیفتید به یاد آن لحظهﺍی بیفتید که امام صادق ع در سجده های خود زار زار گریه ﻣﻲکرد. «ابکی لظلمت قبری، ابکی لظلمت احدی، ابکی لسؤال نکیر و منکر». گریه دارد ظلمت قبر، گریه دارد لحد، گریه دارد آن لحد تنگ، گریه دارد سئوال نکیر و منکر. برادر تو هم همان کار را بکن و خود را به یاد خدا بینداز و این را بدان که هر وقت تو را غرور گرفت به زمین نگاه کن و به نفس خود بقبولان که روزی به زیر این زمین بر ﻣﻲگردی. 

ادامه مطلب ...

وصیت نامه شهیدشهرام صفایی

وصیت نامه شهیدشهرام صفایی  

ای نفس آرمیده بازگردد بسوی پروردگارت ، که تو خشنود و اوراضی از توست و در صف بندگان خاص من در آری و با خشنودی در بهشت من داخل شو . 

حسین (ع) بخدا دیدن تو لیاقت میخواهد ، حسین(ع) تو گلی بودی که آنچنان در خاک و خون غلطیدی که تو را خواهرت هم نشناخت پس ما چطور تو را بشناسیم . حسین(ع) نمیدانم چرا وقتی نام تو می آید همه گریه می کنند ولی من اینقدر گناهکار هستم که هنوز تو را نشاختم، پس چطور پیش تو بیایم ، حسین(ع) جان بار دیگر خود را آماده پرواز کرده ام . اما از تو خواهش می کنم این بار مرا بپذیر و درِ خانه ات را به روی من باز کن . میدانم ، که بندگان خدا را دوست داری و مابندة گناهکار خدا هستم

مادر پس از عرض سلام چند وصیت دارم اما چه بگویم ، بگویم شما را اذیت کرده ام، بگویم که از دست من ناراضی هستی ، نه مادر عزیرم اول امیدوارم که مرا ببخشی و شیرت را برمن حلال کنی ، مادر بخدا من شما را خیلی اذیت کردم و شما خیلی به من مهربانی کردی و من الان قدر شما را فهمیدم  مادر عزیزم در نمازهایت برای امام و رزمندگان اسلام دعا کن ، مادر مهربانم وقتی خبر شهادت مرا آوردند ناراحت نشو و گریه نکن ، فقط از تو می خواهم که بیاد زینب (س) باشی که 72 تن از فرزندان خود را با بدنهای تکه تکه دید .  وبیاد زینب باش که برادر حود را دید ولی نشناخت  مادر عزیزم از تو میخواهم وقتی گفتند پسرت شهید شد خوشحال شوی که یکی از فرزندان گناهکار پیش خدا رفت ، پسری که جز آذار و اذیت کار دیگری نداشت . پدر عزیزماول از شما طلب عفو و بخشش میخواهم هر چند که عفو بخشش از آن خداوند است ولی از شما میخواهم اگر شما را اذیت کره ام مرا ببخش ، پدر مهربانم از شما میخواهم که همیشه بفکر امام ( ره ) باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و قدر انقلاب را بدانید که این انقلاب نوری است که از تاریکی محض تابیده و قرآن تاریکی را محو گردانید و خود را نشان داد .  

ادامه مطلب ...

برای خدا کار کنید

شهید آوینی : کارتان را برای خدا نکنید،برای خدا کار کنید.

تفاوت اینکه کسی کارش را برای خدا بکند یا اینکه برای خدا کار کند فقط همین است که ممکن است امام حسین(ع) در صحرای کربلا باشد تو در حال کسب علم برای رضای خدا.



شهید فاضل صفی زاده

http://www.up3.98ia.com/images/optasnfiuhsgu3l4gof.jpgچشم این آخرین باریست که به جبهه میروم

ما درماندگان و واماندگان از قافله ی جبهه و جنگ هر از گاهی که به هم میرسیم با آنکه گرد پیری بر سر و رویمان نشسته است اما با حال و هوای ایام نورانی دفاع مقدس میگوییم و میشنویم و گاه میگرییم .

دیروز عادل آمده بود دفترم و مثل همیشه درد دلمان شروع شد . عادل صفی زاده از بسیجیان شجاع و بی ادعای گردان همیشه پیروز کربلاست و کمتر برای کسی ژست جنگ و جبهه میگیرد و ادعای حضور در جبهه میکند مگر برای همرزمانی بخدمات و زحماتش واقفند . عادل برادر شهید سرافراز جبهه توحید شهید فاضل صفی زاده است که در عملیات کربلای چهار بشهادت رسید .

حرفهای نگفته ای از شهید فاضل گفت که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم . او گفت : روز تولد فاضل مقارن با روز اول ماه مبارک رمضان و روز بخاک سپاریش هم مصادف با روز اول ماه مبارک رمضان بود . فاضل سه ماه مفقودالاجسد بود و آنقدر مادر مومنه اش گریست و به بی بی دو عالم حضرت زهرای مرضیه س که ام الشهداست متوسل شد تا بعد از سه ماه پیکر نورانیش را از جبهه آوردند .

فاضل هر روز بعد از نماز صبح تلاوت آیات نورانی قرآنش تا هنگام شهادت چه در خانه و چه در جبهه هیچگاه ترک نشد و در برخورد با پدر و مادر و خواهر و برادرانش ادب خاصی داشت و همانطور که از اخلاق نبوی (ص) است به هیچوجه در چشمان کسی خیره نمی شد و سرش در هر حال پائین بود .

اولین بار بود که عادل را بیاد برادر شهیدش با بغض می دیدم . با بغضی عجیب گفت : آقاغلام آخرین باری که میخواست به جبهه برود به او گفتم دیگر حق نداری به جبهه بروی و نزد خانواده بمان ! فاضل گفت : اصرار نکن چشم این آخرین باریست که به جبهه میروم و من نفهمیدم منظورش این بود که دیگر هنگام شهادتش است و برنمیگردد ...

- راستی چه انسانهای بزرگی از این کشور رخت سفر بربسته اند . آنانکه سراپا یاد خدا و سرشار از اخلاق و ادب و اخلاص بودند و هر چه از ایام میگذرد بیشتر به عظمتشان پی می بریم و هرچه از آنها گفته میشود باز هم کم است و دلمان با یادشان چقدر متلاطم می شود .

یادشان بخیر و انشاالله فردای محشر گوشه چشمی به این واماندگان درمانده بفرمایند .

برای شادی روح شهیدان و فاضل عزیز صلوات


مطلب ارسالی از برادر غلامرضا نجفی

وصیت نامه شهید مقداد جوانمردزاده

بسم رب الشهدا و الصدقین 

وصیت نامه شهید مقداد جوانمردزاده   

      

پدر ومادر عزیزم همه ما امانتهای خداوند هستیم و شما امانت خود را خوب تحویل داده اید و خشنود باشید که قربانی خود را برای اسلام انشاءالله داده اید 

اگر کاری کرده ام با خجالت و شرمندگی طلب عفو را از شما دارم و از شما می خواهم که اگرکسی حقی بر گردن من دارد من را بخشید .                                               

اگر توانستید بر مزار بیاید و فاتحه ای برایم بخوانید و قرآنی برایم تلاوت کنید راهم را ادامه دهید.و با خون خود درخت اسلام و انقلاب را آبیاری کنید.

ادامه مطلب ...

عملیات کربلای چهار، مقدمه عملیات پیروزی کربلای پنج بود.

عملیات کربلای چهار، مقدمه عملیات پیروزی کربلای پنج بود. 
شلمچه و اروند قطعه‌ای از بهشت بود که جمعی از شهدای دفاع مقدس را میهمان وصال و به بهشت جاوید رهنمون کرد. صدها شهید عالیقدر این عملیات شهادت می‌دهند که ندای «هل من ناصر ینصرنی» حضرت امام خمینی (ره) را با جان و دل لبیک گفتند تا پرچم عزت آفرین اسلام ناب محمدی (ص) در این دیار به اهتزاز درآید. 
در اینجا لازم و واجب است به عنوان کمترین وظیفه انسانی، گرامی بدارم یاد و خاطره دلاورمردانی را که در شب ظلمانی چهارم دی ماه، سینه خروشان اروندرود را در زیر رگبار گلوله‌ها شکافتند و چون موجی بر ساحل آرامش صدامیان یورش بردند؛ عزیزانی که سالیان سال، پیکرهای پاکشان در غربت به جای ماند و هر چند گاه بازگشت استخوان‌های متبرکشان به ما نهیب می‌زند که آسایش امروز ایران اسلامی، مرهون فداکاری و ایثار دیروزهای این بزرگمردان دفاع مقدس است.

ادامه مطلب ...

شهید عبدالحسین دسترنجی

وصیت نامه بسیجی شهید عبدالحسین دسترنجی  
                                  
من از روزی که از منزل خارج شدم برای رضای خدا قدم برداشتم و از همه چیز بریدم و امیدوارم که خداوند متعال مرا مورد تأیید قرار داده باشد برای این به جبهه آمده ام به این امید که بتوانم قدمی در راه بثمر رسیدن انقلاب اسلامی برداشته باشم.ازخدا می خواهم که مرا هم جزءجهادگران مخلص خود قرار دهد.           «  انشاءالله»  
 
  
 
 
ادامه مطلب ...

مادران شهدا و همسران شهدا

مادران شهدامادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به زبان آسان مى‌آید. بچه‌ى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچه‌ى انسان برود کشته بشود، دومى برود کشته بشود، سومى برود کشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه‌ى سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه‌هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى که جنازه‌ى بچه‌هاشان مى‌آمد یا حتّى نمى‌آمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.

همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضى بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائى که ممکن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها آن نقشهاى بى‌بدیل است. بعد آنچه که تا امروز ادامه دارد، همسرى با جانبازان است. خانمهائى رفتند همسر جانبازان شدند. یک مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً بداخلاقِ به خاطر وضع جسمى یا اختلالات ناشى از موج‌گرفتگى و غیره را انسان به عنوان یک متعهد و یک مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجبارى برود پذیرائى‌اش را به عهده بگیرد، خیلى فداکارى کرده است. یک وقت شما میگوئید من مى‌آیم روزى دو ساعت از شما پذیرائى میکنم. خب، هر روزى که شما میروید، او از شما تشکر میکند. یک وقت هست که نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او توى خانه‌ى او میگذارید؛ شدید بدهکار! یعنى طبیعت کار این است که باید شما این کار را بکنید. اینها این فداکارى را کردند. اصلاً نمیشود نقش زنان را محاسبه کرد.


وقتی آقا داماد به خاطر خدا فرار کرد!

روایت خواندنی همسر شهید حسینی از منش او


اذان ظهر شد. یک مرتبه دیدیم آقای داماد غیب شده است. حالا خوب بود که یک سال و خورده ای با هم نامزد بودیم و همه می دانستند که ما چقدر به هم علاقه مند هستیم وگرنه ممکن بود که مهمان ها دچار سوء تفاهم شوند. مثلا فکر کنند آقای داماد فرار کرده است!


امیر سرتیپ شهید سید سعید حسینی31تیرماه 1342 سالروز تولد زمینی امیر سرتیپ شهید سید سعید حسینی از فرمانده هان لشکر 92 زرهی ارتش اهواز است که در عملیات خیبر به فیض عظمای شهادت رسید.این روز را بهانه کردیم و سراغ همسر ایشان رفتیم.سرکار خانم رقیه فارسی، کارشناس ارشد مطالعات زنان است و روایتی خواندنی از همسر بزرگوارش نقل می کند.گفتگوی تبیان را با این همسر شهید بخوانید.

شهید متولد چه سالی بود و شما متولد چه سالی؟

شهید متولد 31 تیرماه سال 1342 بودند و من دو سال کوچکتر از او بودم.

در چه سالی ازدواج کردیدو ثمره این ازدواج چه بود؟

سال 1361 به عقد هم درآمدیم و متاسفانه در طی دو سالی که در کنارهم بودیم من از سید فرزندی به یادگار ندارم.

از زندگی کوتاهتان و خصلت های شهید بگویید.

بسیار مهربان متواضع و فروتن بود و علارغم تفکر خاصی که خیلی از آقایان دارند و می گویند: «اگر به زن ابراز علاقه خود را زیاد نشان بدهند، باعث سوء استفاده زن می شود»؛ سید می گفت: «حیف که وسیله خاصی برای سنجش میزان علاقه مندی آدمها وجود ندارد وگرنه من به شما می گفتم که چقدر دوستتان دارم.» بسیار با احساس بود. احساسات غلیظی نسبت به همسر و خانواده داشت و همه را هم بروز می داد و معتقد بود که باید اینطور باشد.  ادامه مطلب ...

سالگرد شهادت شهید ابراهیم عرب

سالگرد شهادت شهید ابراهیم عرب را با ذکر صلوات گرامی میداریم.  

 

 

 شهید ابراهیم عرب  

  

فرزند:  عباسقلی 

  

تاریخ تولد :  ۱۸/۵/۱۳۴۳  

 

تاریخ شهادت:  ۱۰/۲/۱۳۶۱ 

 

امور شهدای  

واحد فرهنگی پایگاه امام خمینی (ره)-مسجد ابوالفضل(ع)

مادر خانواده ۵ شهید: جز سلامتی آقا نمی‌خواهم

مادر خانواده ۵ شهید: جز سلامتی آقا نمی‌خواهم

همسر و ۴ فرزند، هدیه یک «مادر» است برای این‌که انقلاب مردم ایران باقی بماند. همسر و مادر شهیدان سجادیان بعد از ۳۰ سال هنوز توقعی ندارد. چیزی نمی‌خواهد جز «سلامتی آقا»  

خبرگزاری تسنیم:وقتی بحث نمونه‌ترین الگوهای تربیتی برای مادران امروز مطرح می‌شود، بی درنگ یاد مادران شهدا برای همه تداعی می‌شود. اما در میان همین مادران شهدا برخی با جلوه‌های مختلف صبر و استقامت خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده‌‌اند و در زمره "السابقونَ السابقون" جای گرفته‌اند. مادرانی که با نگاه ساده اما عمیق خود به فرهنگ جهاد و شهادت به واقع "اسوه صبر" هستند. "حلیمه خاتون خانیان" همسر شهید سید حمزه سجادیان و مادر شهیدان سید قاسم، سید داوود، سیدکاظم و سیدکریم سجادیان، 85 ساله است. او در سن 15 سالگی با سید حمزه سجادیان از روستای "جورد" از توابع لواسانات که اکثر اهالی آن از سادات و ذریه رسول الله(ص) هستند ازدواج کرد و حاصل این ازدواج 9 فرزند بود. او 4 تن از بهترین فرزندانش را نثار اسلام و انقلاب کرد. مادر شهیدان سجادیان در کنار صبر از دست دادن فرزند، طعم سال‌‌ها انتظار را در کنار دیگر مادران مفقود الاثر چشیده است. و حالا بعد از گذشت بیش از 30 سال از شهادت فرزندانش هیچ توقعی از هیچ کسی نداشته و ندارد و می‌گوید: "بچه‌های ما راه خدا را رفته‌اند من برای چه باید در مقابلش از مردم بخواهم که عزت بگذارند یا توقعی داشته باشم. هرچه بخواهم از خدا است." و جزو شیرین‌ترین خاطراتش روزهای دیدار با امام(ره) و رهبر معظم انقلاب را مرور می‌کند و تنها سلامتی او را می‌خواهد. گفتگوی تسنیم با این مادر در ادامه می‌آید:

ادامه مطلب ...

زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش

زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش   

من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانه‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‌ام که درهر سوراخش که سر می‌کردی به یک خانواده دیگر نیز برمی‌خوردی.
اینجانب - اکنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی، درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و  بنده هم به عنوان یک پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز کشورهای عربی یک روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب است. وقتی زنگ کلاس را زدند و همه ما بچه‌ها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان آمد تا سری هم به کلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:« این را که نوشته؟» صدا از کسی درنیامد من هم ساکت ، اما با حالتی پریشان سر جایم نشسته بودم. 

مطلب ارسالی از برادر کاظم دشت بزرگی 

ادامه مطلب ...

بیانات مقام معظم رهبری در یادمان شهدای شرق کارون در استان خوزستان

بیانات مقام معظم رهبری در منطقه‌ى عمومى عملیات شکست حصر آبادان در شرق کارون‌ در استان خوزستان

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌
الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام على‌ سیدنا و نبینا ابى‌القاسم المصطفى‌ محمد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیین المعصومین سیما بقیة الله فى الأرضین.
اگر از عوامل معنوى و آنچه خداى متعال وعده‌ى آن را به مؤمنان و مجاهدان راه حق داده است هم صرفِ‌نظر کنیم، بر حسب قوانین عادى زندگى جوامع بشرى، هر جامعه‌اى عزتش، قدرتش، آبرو و حیثیتش، هویتش بستگى دارد به مجاهدت و به تلاش. با تنبلى و تن‌آسایى، هیچ ملتى نمیتواند مقام شایسته‌اى را در میان ملتهاى عالم یا در تاریخ پیدا کند. آنچه که ملتها را، هم در تاریخ و هم در دوران خودشان، در میان ملتهاى عالم سربلند میکند، مجاهدت است، تلاش است. این تلاش، البته شکلهاى گوناگونى دارد؛ هم تلاش علمى، هم تلاش اقتصادى، هم تلاش به معناى تعاون اجتماعى میان افراد، همه لازم است؛ اما در رأس همه‌ى این تلاشها، آمادگى براى جان‌فشانى است که یک ملت را در میان ملتها سرافراز میکند. اگر در میان هر ملتى کسانى وجود نداشته باشند که آماده باشند از جان خود، از راحت خود، در راه رسیدن به آرمانها صرفِ‌نظر کنند، آن ملت به جایى نخواهد رسید. کارى که انقلاب براى ما مردم ایران انجام داد، این بود که این راه را در مقابل ما روشن کرد؛ آحاد ملت ما فهمیدند و احساس کردند که باید در راه آرمانهاى بلند، مجاهدت کنند و در مقابل دشمنان این آرمانها بایستند؛ و ایستادند. 
 
 
ادامه مطلب ...

بخشی از وصیت نامه شهید شوشتری

بخشی از وصیت نامه شهید شوشتریبخشی از وصیت نامه شهید شوشتری


دیروز از هر چه داشتیم، گذشتیم،امروز از هر چه بود گذشتیم

آنجا در پناه سنگر بودیم و اینجا در پناه میز.دیروز در پی گمنامی بودیم

و امروز به دنبال آنیم که ناممان گم نشود.

دیروز بر درب اتاقمان می نوشتیم یا حسین فرماندهی ازآن توست و امروز می نویسیم بدون هماهنگی واردنشوید.

الهی نصیر باش تا بصیر گردیم و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم …

نوجوان شهیدی که مسجدش خاری بود در چشم منافقین و دشمنان انقلاب

http://www.up3.98ia.com/images/v2jnrcqim4xx84wcmc7j.jpg

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عروج؛ هیات همرزمان شهدا این هفته میهمان خانواده شهید رضا نیک فرجام بود.

شهیدی 16 ساله که از بچه ی مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) اهواز بوده. مسجدی که شهدای زیادی را از ابتدای انقلاب تقدیم اسلام نموده و به گفته حاج ابراهیم زبیدی همیشه خاری در چشم منافقین و دشمنان انقلاب بوده است.

زبیدی در ابتدای این جلسه دقایقی در رابطه با مبحث "جنگی که بود و جنگی که هست" سخن گفت و افزود شهدا مردانی بودند که در زمان هجوم همه جانبه استکبار جهانی به کشور ، اسلام را یاری کرده و با ایستادگی خود به وظیفه خود عمل نمودند. و ما امروز مواجه هستیم با حمله به ذهن ها ، اعتقادات و افکارمان ، و می بایست در برابر این مکر دشمن بایستیم و به وظیفه خود عمل نمائیم.

در ادامه آقای هوشمند از رزمندگان دوران دفاع مقدس که مدت زیادی را در مسجد و جبهه در کنار شهید نیک فرجام بوده ، خاطراتی را از شهید بازگو نمود.

وی به سن پایین شهید اشاره کرد و از اصرار بسیار وی برای اعزام به جبهه و حتی پاره کردن دکمه های پیراهن خود توسط شهید بر اثر التماس و کشیدن های بسیار گفت.

هوشمند افزود؛ در ابتدای انقلاب مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) توسط منافقین کوردل منفجر شد و شهید رضا نیک فرجام که در آن زمان مسئول اسلحه خانه مسجد بود ، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مدتی را در بیمارستان بستری شده. او پس از ترخیص از بیمارستان مجددا به فعالیت خود ادامه داده تا بالاخره در عملیات رمضان به درجه رفیع شهادت رسید.

 

در ادامه خاطره برادر شهید و تصاویر دیدار با خانواده شهید را ببینید

ادامه مطلب ...

خلاصه ای از زندگینامه سردار شهید مهندس حاج عبدالحسین آقایی

                              خلاصه ای از زندگینامه  

              سردار شهید مهندس حاج عبدالحسین آقایی

شهید حاج عبدالحسین آقایی در سال 1336 در اهواز به دنیا آمده از همان آغاز کودکی و نوجوانی در دبستان و دبیرستان استعداد فراوان خود را نشان داد . علاقه وافر او به مطالعه دروس در نهایت خود بود . در سال 1355 در رشته فیزیک دانشگاه شهید چمران اهواز قبول و تا بعد از پیروزی انقلاب اسلام مشغول به تحصیل در این رشته شد و همراه با کسب علم ودانش رابطةخود را با انقلاب مستحکم کرده و همدوش دانشجویان مسلمان و ملت ایران جهت محو سلطه  جنایتکاران  و مزدوران شاه تلاش میکرد. 

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل بالا بودن معدل تحصیلی توانست به دانشگاه نفت آبادان انتقالی بگیرد اما با آغاز انقلاب فرهنگی و بسته شدن دانشگاهها همچنان ارتباطش  با مسائل مختلف دانشگاهی و دانشجویان مسلمان حفظ کرد در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی به اهواز آمد و با حضور در جبهه جنگ به کمک انقلاب شتافت.

وی سرانجام در سال 64 و در عملیّات غرورآفرین والفجر هشت،

 همزمان با فارغ‌التحصیلی دررشته مهندسی نفت، از دانشگاه جبهه نیز فارغ‌التحصیل شد و به دیدار حق نائل آمد

شهادت بسیجی دلاور شهید اسفندیار کیانپور

شهادت بسیجی دلاور شهید اسفندیار کیانپور    

هیئت عزاداری سیدالشهدا(ع) مسجد ابالفضل را یک تنه با زحمات شبانه روزی به بهترین وجه اداره میکرد و با پای برهنه به عشق مولایش حسین (ع) به دنبال هیئت رهسپار می شد . صدای دعای کمیل های عاشقانه اش هنوز در گوش جان طنین انداز است . علیرغم مشکلات خانوادگی فراوانی که داشت از هر گونه کمکی به دوستان مسجد و محله دریغ نمی کرد. در مدرسه و دبیرستان جزء ممتازترین ها بود و از این حیث هم به بچه ها یاری می رساند در جبهه جنگ از نظرشجاعت و پاکیزگی زبانزد خاص و عام بود .

امکان نداشت به هنگام نماز در سجده های طولانی و عارفانه اش صدای هق هق گریه اش را متوجه نشوی .در عین نشاط و شادابی ظاهری همیشه دلی غمگین داشت .

چهره زیبا و دوست داشتنی اش هیچگاه از یادهایمان محو نمی شود .

 او که در اخلاق پاکیزگی و شجاعت از ممتازترین ها بود سرانجام در عملیات غرور آفرین

والفجر هشت در حالی که به هنگام شهادت دست راستش گره شده مانده بود و ندای

الله اکبر سر می داد به موج خون نشست .

آری او بسیجی همیشه تنهای مسجد ابالفضل(ع) کیان

شهید سرافراز اسفندیار کیانپور بود . 

 

ادامه مطلب ...

امام خمینی: پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که...

 امام خمینی در 27 آبان 1365 در خصوص «اهمیت نماز در ترقیات روحی انسان» نامه‌ای به حاج احمد آقا مرقوم فرمودند و در آن به جایگاه عبادت در تعالی انسان ها پرداختند.

به گزارش جماران، متن این نامه به شرح زیر است:

بسمه تعالی

وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوی سرای جاوید می‌رود با دست خالی از حسنات و نامه‌ای سیاه از سیّئات، با امید به مغفرت الله - و رجاء به عفوالله است - به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی - که خداوند به لطف بی‌کران خود هدایتش فرماید - یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر - که خداوند به رحمت خود از لغزش‌ها محفوظش فرماید.
فرزندم! کتابی را که به تو هدیه می‌کنم شمّه ایست از صلوة عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک؛ هر چند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفرنامه. و اعتراف می‌کنم که آنچه نوشته‌ام از حدّ الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست، و خود تاکنون به بارقه‌ای از این شمّه دست نیافتم.
پسرم! آنچه در این معراج است غایة القصوای آمال اهل معرفت است که دست ما از آن کوتاه است (عنقا شکار کس نشود دام بازگیر) لکن از عنایات خداوند رحمان نباید مأیوس شویم که او - جلّ و علا - دستگیر ضعفا و معین فقراء است. 

ادامه مطلب ...