مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

شهید شهرام صفایی

هوالحبیب  

اسفند ماه که میشه دلم بیشتر از همیشه براش تنگ میشه !

آخه اسفند ماه سالگرد شهادتشه !

خیلی دوستش داشتم . عزیز دل بچه ها بود .

شیرین گفتار و پاک سیرت و بی آلایش .

او نقل شیرین هر مجلسمان بود .

از خوشروئی و مزاح های بیادگار مانده اش در جبهه و مسجد روحیه می گرفتیم .

 هر جا قدم می گذاشت شور و نشاط و عشق و دوستی بهمراهش بود .

آنقدر شادان و پر انرژی بود که هیچگاه فکر جدی درباره اش به ذهن خطور نمی کرد اما در جبهه نبرد جدی تر از همیشه بنظر می رسید و در حین انجام وظیفه به همه کمک میکرد .

آن شبی که دلم خیلی گرفته بود و بعد از پست شبانه بازگشته و خوابم نمی برد مشغول قدم زدن بودم  نزدیک اذان صبح بود که صدای زمزمه اس گوش جانم را نوازش داد .

به دنبال صدا گشتم او را دیدم که اشک پهنای صورت مهربانش را فرا گرفته بود و در حال خواندن نماز شب بود . باورم نمی شد اوکه برای نماز شب و عبادتهای خاص بچه ها سربه سر همه می گذاشت خودش نماز شب میخواند و هیچکس نبود تا سربه سرش بگذارد !

او عاشق امام امت بود .  

نوشته شده: توسط برادر بسیجی غلامرضا نجفی 

در آخرین مصاحبه ای که قبل از عملیات کربلای 5 داشت گفت : هدفم از آمدن به جبهه یاری رساندن به امام عزیزمان است .

وقتی امضای یادگاری از او می گرفتی همیشه زیر امضایش حروف ش . آ . ا . ا ( شهید آینده اسلام انشاالله ) به چشم می خورد !

در آن شب های وحشتناک عملیات کربلای 5 که از هر سو آتش گلوله ها بر سرمان می بارید او برای استراحت از پست شبانه به سنگری رفته و استراحت میکرد که صدای زوزه گلوله توپی بگوش رسید و سنگر بر سرش آوار شد .

 مهدی عادلیان می گفت : هیچ وقت دست و پا زدن و جان دادن او را در زیر آوار سنگر فراموش نمی کنم .

متاسفانه آنقدر آتشباری دشمن شدید بود که همسنگران نتوانستند او را یاری نموده و از زیر آوار سنگر خارج نمایند .

با مظلومیت تمام زیر آوار سنگر ماند و آنقدر دست و پا زد تا به شهادت رسید .

آری او عزیز شیرین زبان بچه های مسجد ابالفضل (ع) شهید بلند مرتبه شهرام صفائی بود که به هنگام شهادت همچون حضرت قاسم ابن الحسن(ع) دست و پا زد و سربه زانوی مولایش اباعبدالله الحسین(ع) نهاد و رفت . . .

یاد عزیزش همواره در نظرمه ... قربونش برم ... ایکاش بودش !!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد