مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

نماز نمی خونه!

رزمندگان غواص

تو گردان شایعه شد نماز نمی خونه!
می گفتن: «تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!»
باور نکردم و گفتم: «لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خوانه.»
وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم با چشم خودم دیدم که نماز نمی خواند!

توی سنگر کمین، در کمینش بودم تا سر حرف را باز کنم…

…تو که برای خدا می جنگی، حیف نیس نماز نخونی؟
لبخندی و گفت: «یادم می دی نماز خوندن رو!»
بلد نیسی!؟
نه، تا حالا نخوندم!

همان وقت داخل سنگر کمین، زیر آتش خمپاره ی شصت دشمن، تا جایی که خستگی اجازه داد، نماز خواندن را یادش دادم.
توی تاریک روشنای صبح، اولین نمازش را با من خواند.
دو نفر نگهبان بعد با قایق پارویی آمدند و جای ما را گرفتند.
سوار قایق شدیم تا برگردیم.
پارو زدیم و هور را شکافتیم.
هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره شصت توی آب هور خورد و پارو از دستش افتاد.

آرام که کف قایق خواباندمش، لبخند کم رنگی زد.
با انگشت روی سینه اش صلیب کشید و چشمش به آسمان یکی شد….

نظرات 2 + ارسال نظر
علیرضا هوشمند سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:06 http://www.Markazisaargaran.blogfa.com

میعاد گاه
به او گفتم چرا از عشق می نویسی؟ گفت:تا تو عاشقانه بخوانی.گفتم:چرا گلها در دل زمین مخفی شده اند؟ گفت:برای این که یاد زمین همیشه خوشبو بماند.گفتم:مرحم زخمهایت چیست؟ گفت:مرحم زخمهایم صبوری است.گفتم:کرخه را یادت هست؟ گفت:یاد قبرهای کنده در آن بخیر.گفتم:نخلهای کارون را یادت هست چه زیبا بودند؟گفت:عاشوراهایش زیباتر بودند.گفتم:طلائیه یادت هست؟گفت:با شقایقهای شنهایش آشنایم.

گفتم:سه راه شهادت؟ناله ای زد و گفت:آنجا میعادگاه هر عاشقی بود که با خدای خودش وعده شهادت می گذاشت. آنجا نقطه وصل آسمان به زمین بود.در انجا بود که ما همت را بدرقه کردیم.گفتم:دلم برای شلمچه تنگ است؟ گفت:یاد ستاره های اسمانش بخیر .یاد خرازی بخیر.یاد کربلای پنج بخیر.یاد ندای یا زهرا(س)بخیر.گفتم:فکه......؟ گفت:خوشا آنان که رمل های گرم سجاده عروجشان شد.او رفت و من فریاد زدم :کجا؟ گفتا:به خون.گفتم:کی؟ گفتا: کنون.گفتم:چرا؟گفتا:جنون.گفتم:نرو.خندید ورفت............

س یکشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 18:06

امان از پیش داوری!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد