هوالحبیب
اسفند ماه که میشه دلم بیشتر از همیشه براش تنگ میشه !
آخه اسفند ماه سالگرد شهادتشه !
خیلی دوستش داشتم . عزیز دل بچه ها بود .
شیرین گفتار و پاک سیرت و بی آلایش .
او نقل شیرین هر مجلسمان بود .
از خوشروئی و مزاح های بیادگار مانده اش در جبهه و مسجد روحیه می گرفتیم .
هر جا قدم می گذاشت شور و نشاط و عشق و دوستی بهمراهش بود .
آنقدر شادان و پر انرژی بود که هیچگاه فکر جدی درباره اش به ذهن خطور نمی کرد اما در جبهه نبرد جدی تر از همیشه بنظر می رسید و در حین انجام وظیفه به همه کمک میکرد .
آن شبی که دلم خیلی گرفته بود و بعد از پست شبانه بازگشته و خوابم نمی برد مشغول قدم زدن بودم نزدیک اذان صبح بود که صدای زمزمه اس گوش جانم را نوازش داد .
به دنبال صدا گشتم او را دیدم که اشک پهنای صورت مهربانش را فرا گرفته بود و در حال خواندن نماز شب بود . باورم نمی شد اوکه برای نماز شب و عبادتهای خاص بچه ها سربه سر همه می گذاشت خودش نماز شب میخواند و هیچکس نبود تا سربه سرش بگذارد !
او عاشق امام امت بود .
نوشته شده: توسط برادر بسیجی غلامرضا نجفی
ادامه مطلب ...