محراب مسجد، خونبهای عشق علی (ع)
کوچه های کوفه امشب حال و هوای غریبی دارند
نخل های سر فرو برده در نخلستان هم ...
و چاه،
و چاهِ تنها افتاده بین نخلستان هم امشب حال و هوای غریبی دارد.
محراب و مسجد کوفه هم امشب دلشان گرفته
مثل دل تو!
مثل دل من!
مثل دل آسمان کوفه که سال هاست بغضش را فرو برده
هنوز که هنوز است فریاد فُزتُ و ربِ الکَعبه تان طنین انداز در و دیوار مسجد کوفه است
محراب مسجد کوفه سجده گاه مولای دل هایمان بود روزی.
همان محرابی که خونبهای عشقتان شد در آن سحرگاه
آری محراب مسجد کوفه، آن شب آغوش گشوده بود برای جسم آغشته به خون مولای دل هایمان علی(ع)
به راستی راز غریبیست زندگی مولایمان علی(ع)
او که در زمان میلادش کعبه آغوش گشود برای یگانه مولود خانه خدا
و برای وداعش اینبار از زندگی، محراب مسجد آغوش گشوده است برای او
برای فرق شکافته و غر به خون او
به راستی چه سِری ست بین این دو واقعه
تولد و شهادتشان هر دو در آغوش خدا بوده است
آری او اول مولود کعبه بود و اول شهید محراب
با چنین مخلوقی به راستی چگونه باید رفتار نمود که شایسته اش باشد؟!
او که در زمان تولد سه روز تمام دیده بر این جهان بسته بود تا بعد از آن
سه روز چشمان مبارکش تنها در آغوش رسول خدا متبرک شود به دیدگان آن حضرت
هم او که تعلیم یافته مکتب رسول خدا بود
هم او که روز غدیر رسول خدا او را جانشین و ولی خود معرفی نموده بود
ادامه مطلب ...